گزارش تکمیلی نشست آنلاین نقش خبرگزاریها در مرجعیت خبر که روز دوشنبه 23 تیر ماه 1399 برگزار شد
دکتر علیآبادی:
خبرگزاریها یکی از قدیمیترین رسانههایی هستند که انسان با آن سرو کار دارد چه
به شکل دولتی و چه به شکل غیردولتی،. با جمع شدن چند روزنامه و تشکیل یک خبرگزاری،
این امر موجب شد تا بیشتر روزنامهها از ارسال خبرنگار به نقاط مختلف خودداری
نمایند چون از نظر اقتصادی به صرفه نبود خبرگزاریها در دهه 70 ـ 60 میلادی جز
قدرتهای بزرگ خبری محسوب شدند و این موجب شد که در مورد امپریالیسم خبری و فرهنگی
موضوعات زیادی مطرح شود و خیلی از کشورها به علت عدم وجود زیرساختها، خبرهای خود
را از خبرگزاریهای بزرگ دریافت کردند. در ابتدا خبرگزاریها روزنامهها را
آبونمان کردند و با دریافت مبلغی از روزنامهها به آنها عکس خبر و گزارش ارائه دادند.
با توجه به تغییرات رخ داده در حوزه اطلاع رسانی و به وجود آمدن شبکههای اجتماعی و
پایگاههای خبری، این سؤال پیش آمد که آیا خبرگزاریها توانستهاند آن مرجعیت خبری
خود را حفظ کنند؟ خبرگزاریهای بزرگی همچون رویتر در بخش اقتصادی به عنوان یک منبع
خبر مطمئن بودند و هستند و بیشتر کسانی که در بورس فعال بودند اخبار خود را از این
خبرگزاری دریافت میکردند. با توجه به
همه جوانب آیا خبرگزاریها توانستهاند نقش خود را حفظ کنند؟ و همچنان منبع خبری
باشند؟ خبرگزاریها چه نقشی میتوانند در دوره کرونا و یا پساکرونا بازی کنند؟ و
اینها مواردی هستند که تاثیرفراوانی بر
زندگی انسانها داشته اند.
در ادامه این نشست خشندیش؛معاون آموزشی و
پژوهشی خبرگزاری ایسنا گفت: با توجه به تاریخچه خبرگزاریها میتوانیم بگوییم که
در متون آموزش قدیمی یک چیزی به نام وسایل ارتباط جمعی داشتیم. اتفاقی که در این
20 سال اخیر در دنیا افتاده است این است که ،از مفهوم وسایل ارتباط جمعی،به عنوان
یک Device یا وسیله،
به مفهوم رسانه به عنوان وسیله اطلاع رسان نزدیکتر شدهایم الان رویهها هستند که
معنا دارند هویت رسانه، تحریریه است یک
تحریریه میتواند تلویزیون داشته باشد روزنامه داشته باشد سایت اینترنتی داشته
باشد و رسانه ها الان خروجیهای متعدد دارند،
خبرگزاری ایسنا حدود 20 سال می شود که فعالیت خود را شروع کرده است. در آن زمان نگاه
به خبرگزاری، به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی نبود. چرا چون خبرگزاریها به طور
مستقیم با مردم در ارتباط نبودند. خبرگزاریها وسایل جمعآوری و تولید محتوا بودند
و محصولاتشان را در اختیار وسایل پیشروتر قرار می دادند. مردم از طریق تلویزیون،
رادیو و روزنامهها در جریان اخبار خبرگزاریها قرار میگرفتند. اینترنت بازی را
تغییر داد در این 20 سال مفاهیم و مسایل ارتباط جمعی، شروع به ترکیب شدن با هم
کردند الان خبرگزاریها و روزنامهها، نقش اطلاع رسانی پیدا کردهاند زیرا با توجه
به وجود اینترنت، همه اینها سایت دارند و یا نشریه الکترونکی دارند. مثلاً روزنامه
واشنگتن پست، قبلاً یک روزنامه بود ولی امروز هم سایت دارد و هم اخبار چند رسانهای
دارند.پس ما داریم در مورد رسانه حرف میزنیم وما از آن دوران که CNN فقط تلویزیون بود صحبت نمیکنیم
امروز CNN فقط یک تلویزیون
نیست بلکه یک رسانه به مفهوم محضتر و عامتر است. CNN امروز در شبکههای اجتماعی حضور
دارد.CNN امروز توی گوشیهای
همه ما است و پس ما داریم در مورد رسانه صحبت میکنیم. یکی از مسائل اصلی که ما امروز
در جامعه با آن مواجهایم این است که از خودمان بپرسیم چقدر به رسانه به عنوان یک
رسانه نگاه میکنیم و توقع ما از رسانه به عنوان یک رسانه چیست. ما در دورانی زندگی میکنیم که باید بپذیریم
رسانه دارای ارزش است. منظورم این است که رسانه یکسری وظایفی دارد و ما باید
اعتقاد داشته باشیم که رسانه باید وظایفش را به عنوان یک رسانه انجام بدهد. یکی
بخشی از مشکل این است برای مفهوم رسانه یک وحدت نظری وجود ندارد. شما به عنوان
وزارت ارشاد، میتواند تعریفتان از رسانه این باشد که، رسانه وظیفه دارد اخبار
مرتبط با شما را به اطلاع مردم برساند. ممکن است تعریف یک مسئول این باشد ولی
وظیفه من به عنوان یک فرد رسانهای این است که سؤالهای مردم را از وزارت ارشاد
بپرسم، این دو نگاه کاملاًٌ متفاوت است.
دکتر علی آبادی:موردی که شما
اشاره کردید کاملا درست است ،ما باید به عنوان رسانه به اینها نگاه کنیم.الان
رسانه ها بسیار زیاد شده اند همچون شبکه های ماهواره ای ،شبکه های مجازی ،سایتها و
حتی کانالهای فارسی زبان خارج از کشور .این رسانه ها خودشان را مرجع می دانند و
ادعا میکنند اخباری که منتشر می کنند کاملا موثق است.خبرگزاری یک زمانی تعریف خاصی
داشت و شما نمی توانستید خبر خبرگزاری را کپی کنید باید حتما حق اشتراک می
پرداختید ولی الان این جابجایی خبر صورت می گیرید بدون اینکه پولی پرداخت شود.
با توجه به همه موارد آنچه در غالب
خبرگزاریها است ،الان ما می توانیم چه کاری انجام بدهیم تا خبرگزاریها مخاطب داشته
باشند و مخاطب هم نیازهای خبری خود را دریافت بکند؟ما چکار باید بکنیم تا مخاطب ما
جذب رسانه های خارج از کشور نشود؟
خشندیش : ما حالا به
این سؤال می رسیم که: مرجعیت خبری یعنی چه؟این کلمه از یک واژه انگلیسی وام گرفته
شده است وترجمه ای از واژه Refrence است.ماداریم در مورد محل رجوع صحبت میکنیم وقتی که میگوییم.
آیا یک رسانه مرجعیت خبر دارد یا نه؟ آیا مخاطبان برای رفع نیازهای خودشان به این
رسانه رجوع می کنند یا نه؟ حالا مخاطبان به رسانه چه نیازی دارند؟ چرا باید مرجعیت
رسانهای وجود داشته باشد آیا مخاطبان به یک رسانه نیازهای مختلفی دارند؟ وچرا
باید مرجعیت رسانهای وجود داشته باشد؟ مخاطبان به یک رسانه نیازهای مختلفی دارند.
نیاز دارند تا رسانهها اطلاعات دقیق و به موقعی به آنها بدهند، نیاز دارند تا
اخبار روز را در اختیارشان بگذارند، نیاز دارند که آنها را در تصمیمگیریهایشان
در زندگی یاری کند و دادههایی در اختیارشان بگذارد، تا آنها بتوانند رفتار اجتماعیشان را متناسب با نیاز
روز تنظیم کنند. به این دلیل است به سراغ ما که رسانه هستیم میآیند البته برای
رسانه وظایفی همچون آموزش و سرگرمی نیز در نظر گرفتهاند ولی نگاه ما در اینجا
بیشتر نگاه، اطلاع رسانی و خبری است پس سؤالی که مطرح میشود این است که مرجعیت
رسانهای چیست؟ سؤال بعدی این است که مرجعیت رسانهای موقعی مطرح میشود که ما
بتوانیم به مخاطب پاسخ بدهیم آیا رسانهها به نیازهای مخاطبان پاسخ میدهند؟ هر چه
پاسخدهی به نیاز مخاطبان بیشتر باشد مرجعیت رسانهای معنا پیدا میکند. یعنی
مقدار رجوعی که به ما میشود اگر نتوانیم به نیازها پاسخ بدهیم در این صورت مراجعه
به ما کمتر خواهد شد چون دلیل دیگری برای رجوع به ما ندارند آیا رسانهها در کشور،
به مخاطبان خود اطلاعات میدهند؟ اگر این سؤال را جدی ببینیم، میتوانیم به چالش
این موضوع پاسخ بدهیم.
پاسخ دادن به این سؤال، نیاز به چند نوع
آگاهی دارد. آگاهی اول این است که بپرسیم، اساساً نیازهای مخاطبان چه چیزی است؟
آگاهی بعدی این است که این نیازها Datability باید باشند یعنی به صورت مداوم در حال آپدیت شدن باشند.
آیا رسانهها مداوم در حال آپدیت کردن خودشان هستند؟
من قبلاً در باره مفهوم رسانه کمی صحبتی
کردم. رسانه قرار است به نیازهای مخاطبانش پاسخ بدهد .روی همین مفهوم آیا نگاهی
وجود ندارد؟ ممکن است یک نگاهی وجود داشته باشد که رسانه یعنی جایی که از طریقش،
میتوانیم پیامهایی به مردم بدهیم و اصلاً کاری به نیازهای مردم نداشته باشیم. سر
همین موضوع اولیه اگر تفاهم شکل نگیرد، اصلاً داستان مرجعیت خبری مطرح نمیشود. دو
نگاه در این خصوص وجود دارد یک نگاه، این است که رسانه یک نهاد است برای پاسخگویی
به نیازهای روزانه مردم جهت اطلاع رسانی و خبررسانی، تحلیل و ... اما نگاه دیگر
این است رسانه جایی است که از طریقش میخواهم پیامهای خودم را به مردم بدهیم و
اهداف خود را پیش ببریم. چون شما نماینده وزارت ارشاد هستید من از وزارت ارشاد مثال
میآورم. اگر وزارت ارشاد سایتی بزند این سایت را برای نیازهای مردم میزند یا این
سایت را برای ارسال پیامهای خودش به مخاطبانش زده است. این نگاه متفاوت به رسانه
میتواند کل جهت ما را تغییر بدهد اما بیایم فرض کنیم که رسانه وظیفه دارد به
نیازهای اطلاع رسانی مردم پاسخ دهد پس ما باید در این موضوع به تفاهم برسیم .گام
بعدی این است که مرجعیت خبری با این تعریف چگونه به وجود میآید؟ گام اول این است
که رسانه حاضر باشد یعنی حضور داشته باشد. اگر حضور نداشته باشد مرجعیت دیگر
موضوعیت ندارد گام دوم این است که حضورش منتهی به رفع نیازهای مخاطبان باشد. گام
سوم این است که این رفع نیازها، باعث اعتماد سازی در مخاطب و بازگشت مجدد مخاطب به
این رسانه برای رفع نیازهایش باشد در ذهن من این 3 گام شکل گرفته است. مشکل از
اینجا شروع میشود که همکاران رسانهای گام اول را خیلی بدیهی فرض میکنند. فرض
آنها این است که اگر یک خبرگزاری تأسیس کردیم یا شبکهای را راهاندازی کردیم،
یعنی ما حضور داریم اشکال کار از گام اول است اگر با نگاه حرفهای به این داستان
نگاه کنیم. حضور رسانه یعنی چه؟ همکاران رسانهای باید به یک جمعبندی در این خصوص
برسند. دیدگاه من این است که این حضور باید Objective باشد یعنی جایی هستیم که باید مردم
ما را پیدا کنند یعنی یک اسم و هویتی داریم ولی این بخش کمرنگتر حضور ما است و
این حضور ما جنبه Subjective یا انتزاعیتر و ذهنیتر باید داشته باشد این حضور رسانه باید 3
تا ویژگی داشته باشد در غیر این صورت خود حضور با چالش مواجه است یعنی اصلاً به
مرحلة رفع نیازها نمیرویم اول از همه اینکه حضور باید مداوم باشد حضور که مداوم
نباشد یعنی اگر هر موقع مخاطب خواست به آن رسانه دسترسی پیدا نکند این یعنی اینکه
رسانه حضور ندارد من آن جایی میروم که هر لحظه اگر آن را بخواهم بتوانم به آن
رسانه دسترسی پیدا کنم .آیا رسانههای ما در لحظه ای که مخاطب به آن نیاز دارد حضور دارند؟ این یک سؤال
است که من پاسخی به آن ندارم. ویژگی دوم این حضور این است که باید جامع و فراگیر
باشد یعنی comprehensive باشد یعنی من مخاطب در هر زمینهای بتوانم نیازهایم را برطرف کنم.
الان اگر بخواهم قیمت دلار را بدانیم باید رسانه پاسخگو پیدا کنم، یا اگر بخواهم
آخرین تحلیلهای سیاسی گروههای مختلف را بدانم باید رسانه به من پاسخ بدهند. اگر
بخواهم بدانم رئیس جمهور چه گفته، رسانه باید به من پاسخ بدهد و آیا ما در همه زمینهها
این حضور جامع را داریم؟ یعنی وقتی مخاطب وارد رسانههای کشور میشود پاسخ سؤالهای
مختلفی را که در طول روز برایش به وجود آمده پیدا میکند؟ من در این مورد نمیتوانم
پاسخی برایش پیدا کنم. اگر گفتوگوی امروز ما، به پاسخهای درست بیانجامد خیلی مهمتر
از این است که خودمان بخواهیم به این پرسشها پاسخ بدهیم ما فقط رسانهای هستیم و
میتوانیم سؤالهای خوب بپرسیم، جوابش را باید کسانی بدهند که در حوزه تحلیل هستند
آیا این رسانه جامع است در آن گام اول که مداومت بود آیا رسانهها برای حضور مداوم
دارای محدودیت هستند؟ مثلاً از نظر بودجه امکانات و ... الان خبرگزاریهای کشور،
اصرار دارند که 24 ساعته باشند.
آیا در این 24 ساعت که کار می کنند
واقعاً فعالیتشان 24 ساعته است؟ یا یک ظاهر و نمایش از 24 ساعته است؟ خیلی ار
رویدادهایی که از ساعت 12 شب تا 6 صبح افتاده را مردم از شبکههای اجتماعی شنیدهاند
و پس از آن سراغ رسانههای رسمی میروند. زیرا خیلی از رسانههای رسمی در آن موقع
درخوابند. من این نقد را شامل رسانه خودم هم میدانم این مداومت چه موانعی دارد؟
این جامع و فراگیر بودن چه موانعی دارد؟ چرا ما نمیتوانیم به همة سؤالها پاسخ
بدهیم؟ ویژگی سوم این حضور این است که باید متناسب با افکار عمومی و ارزشهای خبری
باشد.
آیا اگر الان اتفاقی افتاده باشد و مخاطب
به رسانههای رسمی مراجعه کند و هیچ خبر و یا گزارشی نبیند و همان خبر را در رسانه
های غیررسمی ببیند آیا رسانه توانسته به افکارعمومی پاسخ بدهد؟ اگر چیزی برای
افکارعمومی مهم و خوب است من رسانهای نمی توانم به افکار عمومی بگویم که این خبر
خوب نیست و به آن فکر نکن. در این صورت من از حضورم صرفنظر کردهام وقتی من حضور
ندارم مرحعیتی هم ندارم و این یک مسئله واضحی است. این حضور 3 تا ویژگی اصلی دارد
این به ذهن من رسیده است ولی اگر اساتید این حوزه بنشینند. و بگویند کیفیت این
حضور چه چیزی است که ممکن است ما را با چالش مواجه کند و اگر در این خصوص پژوهش
بکنیم شاید ما را به پاسخها و ویژگیهای دیگری هم برساند که شاید به ذهن من
نرسیده باشد. این 3 ویژگی، مداومت، جامع بودن و فراگیر بودن و متناسب با
افکارعمومی و ارزشهای خبری،است که میتواند حضور ما را اثبات کند. من فکر می کنم
اگر، یکی از این 3 ویژگی نباشد ما اصلاً حضور نداریم اگر حضور نداشته باشیم دیگر
بحث مرجعیت قابل طرح نخواهد بود. گام دوم تامین نیازها است که در این خصوص بعداً
صحبت میکنیم.
دکتر علی آبادی ،مدیرکل دفتر مطالعات و
برنامه ریزی رسانه ها:آن چیزی که شما اشاره کردید یعنی اینکه رسانه ها باید حضور
مداوم داشته باشند و جامع و فراگیر بودن آنها بسیار مهم است .سالها است که روزنامه
ها و خبرگزاریها در سازمان ها و نهادها خبرنگار داشتند واخبار خود را مستقیما از
این خبرنگارها دریافت می کردندمثل خبرنگاران بخش حوادث ،سیاسی ،اقتصادی و غیره.با
ایجاد روابط عمومی ها در این سازمانها و نهادها ،این اخبار توسط این بخش از
سازمانها در اختیار رسانه ها قرار می گرفت.
خشندیش: شما الان درباره تفاوت مفهوم
رسانه صحبت میکنید. این تفاهم در مفهوم
رسانه است که باعث میشود این اتفاق بیافتد.
دکتر علی آبادی :من منظورم این است
که:آیا با عدم حضور خبرنگار در بطن رویداد خبری ،خدشه ای به وثوق خبر نمی افتد؟
خشندیش: این قطعاً همین است که میفرمایید
شما فرض کنید یک خبرنگار، میخواهد از وزارتخانه شما سؤالهایی بپرسد که مسؤلان
وزارتخانه خوششان نیاید. آیا جواب میدهند؟
من یک نکته دیگری را مطرح میکنم. این
حضور دارای یک پیش زمینه و پیش شرطی است برای اینکه حضور ما دارای جامعیت، مداومت،
و تناسب با افکارعمومی و ارزشهای خبری باشد به یک پیش زمینه نیاز دارد. با یک
مثال ساده به این پیش زمینه پاسخ میدهیم عنوان این پیش زمینه این است که ما به یک
جهت به حمایتهای قانونی نیاز داریم. ما باید از اینکه رسانهها فقط در چارچوب
قانون فعالیت کنند. باید برویم به سمتی که رسانهها فقط با حمایت قانون فعالیت
کنند نه در چارچوب قانون. در 3 ـ 2 سال اخیر ترامپ غالباً با جریان غالب رسانههای
کشورش مشکل دارد. ترامپ به خاطر ادبیات لمپن گونهاش با خبرنگار CNN به مشکل برخورد. و بعد هم این
خبرنگار را از کاخ سفید بیرون کرد.CNN
از یک قاضی حکم گرفت که کاخ
سفید حق ندارد خبرنگار من را بیرون کند. و مجبور شدند خبرنگار CNN را بپذیرند. این به معنای تایید غرب
و غربزدگی نیست. من دارم درباره یک مفهوم صحبت میکنم. فرض کنید خبرنگار ایسنا با
یک مسؤل درجه 2 یا 3 وزارت ارشاد دعوا کند این مقام وزارت ارشاد دستور میدهد تا حراست خبرنگار ما را راه ندهد. شما فکر می
کنید آیا ما جز این راهی داریم که با آن مسؤل وزارت ارشاد تماس بگیریم و مصاحبهای
انجام دهیم، راه دیگری وجود دارد که خبرنگار ما وارد وزارتخانه شود؟ آیا من میتوانم
به جایی شکایت کنم تا خبرنگار را راه بدهند؟ این جاست که حمایتهای قانونی از رسانه انجام میشود. و این باعث میشود که
من مداوم باشم، جامع باشم و متناسب با افکارعمومی باشم باید یک حمایت قانونی وجود
داشته باشد.
این نکته خیلی مهمی است که باید از تجربههای
دنیا استفاده کنیم. یکی از تجربههای موفق رسانه هادر دنیا، این است که احساس میکرند
تحت حمایت قانون میتواند به جاهایی ورود کند که چالش برانگیز است. این مفهوم حضور،
مواقعی است که باید به چشم بیاید. یعنی داریم راجع به چالشها و بحرانها هم صحبت
میکنیم این چالشها و بحرانها است که حضور ما را برای مخاطبان جدیتر میکند.
شما وقتی وارد سوپرمارکت میشوید یکسری از نیازهای خود را خرید میکنیم.اگر آن
سوپرمارکت، 2 تا 3 کالایی را که شما نیاز دارید هیچوقت نداشته باشد گرچه بقیه
نیازهای شما را دارد ولی شما ترجیح می دهید به سوپرمارکتی بروید که همه نیازهایت
را برآورده کند. به همین راحتی مخاطب حضور ما را نفی میکند. و به سراغ رسانه
دیگری میرود که ما ازآن خوشمان نمیآید.
چون آن جنس کاملتری را به ما می دهد. ما نیازهایش را تا حدودی برطرف میکنیم ولی
همه جا نه، در مورد این چالش باید صحبت کنیم این چالش باید از منظر علمی دربارةاش
پژوهشی شود، حضور رسانه در کشور کجا توسط مخاطب احساس نمیشود. و آن وقت ما باید
ایرادهایمان را برطرف کنیم. اما اگر حضور داشته باشیم آن گاه وارد گام دوم میشویم.
3 تا اصل عمده در تامین نیازها وجود
دارد. 1. صحت 2. دقت 3. سرعت هر جا این 3 تا زیر سؤال برود ما مخاطبان را از دست
دادهایم. اگر هر اتفاقی در کشور بیافتد مخاطب برای اینکه خبری را از رسانههای داخلی
بشنود باید صبر کند تا چند روز بگذرد و خبر این اتفاق را در این چند روز از رسانههای
مختلف خارج از کشور بارها شنیده است طبیعی است که دفعه دیگر خبرش را از رسانههای
داخلی پیگیری نمیکند و این چیز پیچیدهای نیست. همین موضوع خیلی بدیهی ، به چالش
رسانهها منجر میشود. وقتی به مسئولان میگوییم که بیایید در مورد این اتفاق صحبت
کنید، میگویند که بگذارید ابتدا فکر کنیم و این فکر کردن، 2 تا 3 روز طول میکشد
و این عمل باعث میشود سرنخ رسانهای را از دست بدهیم. حتی خلاء چند ساعته این فضا
را می دهد سرنخ فعالیت رسانهای را از دست میدهیم، صحت، دقت و سرعت 3 عامل اصلی
اعتماد به رسانه است. در مورد این 3 اصل میشود ساعتها بحث کرد. اگر صحت از دست
برود اعتماد به رسانه مخدوش میشود. اگر دقت زیر سؤال برود، دیگر کالایی به فروش
نمیرود. دیگر بود و نبود ما فرقی نمیکند. پس اول حضور است و مسئله بعدی تأمین
نیازها، است آیا ما صحت، دقت و سرعت داریم؟
گاهی اوقات وقتی در مورد مرجعیت صحبت میکنیم
فکر می کنیم داریم یک مفهوم پیچیده و عجیب و غریبی را با هزارتوی مبهمی مورد بررسی
قرار می دهیم و برای فهماش باید ساعت ها فکر کنیم، حرف بزنیم، مظالعه کنیم من فکر
میکنم موضوع واقعاً اینقدر پیچیده نیست.
همین سرعت، صحت و دقت جزء آموزشهای
اولیه رسانهای است اگر این 3 اصل را نداشته باشید مخاطب چه نیازی به شما دارد.
ممکن است شما این سؤال را از من بپرسید که شما به عنوان یک رسانه خودت چقدر این
مسائل را رعایت میکنید؟ من به عنوان یک رسانهای، اعلام می کنم که مشکلاتی داریم
گاهی این مشکلات درون سازمانی و گاهی برون سازمانی است. و یک مثال میزنم بعضی
مواقع مسئولان به ما می گویند به فلان موضوع دامن نزنید. یعنی تصوری وجود دارد که
اگر ما دامن نزنیم دیگران هیچ کاری نمیکنند. این تفکر یعنی اینکه شما سرعت را از
دست دادهاید. بنابراین دیگر حضوری وجود ندارد. پس وقتی در مورد مرجعیت صحبت می
کنیم این اصول ساده را باید رعایت کنیم. من فکر میکنم هر چقدر رسانههای کشوری،
در جهت حرفهای بودن، تلاش بیشتری بکنند منظور رعایت الزامات بدیهی است. و هر چقدر
مسئولان کشور بپذیرند به رسانههای حرفهای نیاز داریم طبیعتاً مرجعیت خبری به
داخل کشور برمیگردد و دست رسانههای رسمی را بهتر میبینند. و رسانههای داخلی میتواند
قابل اعتماد شود. گام سوم بعد از تأمین نیازها، اعتمادسازی است و بازگشت مجدد به
مخاطب است.
دکتر علی آبادی :من کاملا با این نکات موافقم
.اگر اصول اولیه کار خبرنگاری رعایت شود مرجعیت هم بدست می آید و هم مخاطب به
عنوان یک منبع موثق به آنها نگاه می کند و مردم نیز به آنها رجوع می کنند .این
اصول سنگ بنای اطلاع رسانی هستند و من همیشه تاکید می کنم که اطلاعات باید موثق و
صریح باشد ولی بعضی فکر می کنند همیشه حضور دارند ولی این 3 اصل را بکار نمی گیرند
و این مشکلات با رسانه ها بوجود می آید یعنی نادیده گرفتن یکسری از بدیهیات و
موارد خیلی ابتدایی.
خشندیش: وقتی عواملی که منتهی به حضور میشود
و موجب تأمین نیازهای مخاطب میشود یعنی عواملی همچون مداومت، جامعیت و تناسب با
افکار عمومی و ارزشهای خبری و از آن طریق رعایت، صحت،
دقت و سرعت. اگر این عوامل باشد خود به
خود اعتماد مخاطب وجود دارد. و بازگشت به تأمین نیازها به وجود میآید. در بحث
صحت، دقت و سرعت موضوع صحت اهمیت بیشتری دارد و رعایت صحت کار خیلی سادهای نیست
رعایت صحت در خبر یک امر حرفهای است. اگر صحت رعایت شود همیشه یک سرمایهای حفظ
میشود چون بعد با اضافه کردن سرعت، میشود از این سرمایه استفاده کرد. وقتی صحت
نباشد بقیه موارد از دست میرود.
سؤال بعدی که مطرح میشود این است که
الان مرجعیت رسانهای ما چگونه است و با چه چالش هایی مواجه است. این سؤال که
مرجعیت رسانه ای کشور در چه وضعی است باید شما پاسخ دهید. بنده و شما یک مشاهدات و
حدسیاتی داریم و تنها یافتههای علمی نیست. آیا یک رصد بیطرفانه علمی دربارة
میزان مرجعیت اخبار کشور صورت گرفته است یا خیر؟ ایا در این زمینه آمار و اطلاعات
و ارقامی دارید؟
خانم دکتر علیآبادی َ:بله ما یکسری رصد
هایی در این خصوص با کمک همکاران انجام داده ایم و قرار بود یکسری میزگردهایی هم
در این موضوع انجام شود ولی با پیدایش ویروس کرونا ما مجبور شدیم موضوعاتی را رصد
کنیم که در حوزه کرونا است و این مسائل باعث می شود که بعضی از فعالیت های ما تحت
الشعاع قرار بگیرد.
خشندیش: ما به یک آمار و اطلاعاتی نیاز
داریم. الان مرجعیت رسانه های داخلی به چه شکلی است؟ در بحث چالشها، ما 2 چالش
اساسی داریم. این چالشها، چالش های بیرونی است و مواردی چون حضور، مداومت و تناسب
اینها چالشهای درونی است و اگر منظور از رسانه همان مفهوم کلی رسانه یعنی Media باشد باز هم 2 چالش اساسی داریم این Media
as a media مهمترین جملهای
است که فعالان رسانهای در ایران باید دنبالش باشند و اصلاً باید این شعار اصلی
فعالان رسانه ای در کشور باشد که رسانه، رسانه است. اگر در تعریف رسانه به وحدت
نرسیم هیچ گامی نمیتوانیم برداریم اگر این اتفاق بیافتد. ما 2 چالش بیرونی داریم
1. تنوع رسانهها یعنی عرصه رقابت رسانه، اصلاً قابل مقایسه با 10 سال پیش نیست
اساساً اینقدر قدرت انتخاب بسیار زیاد است. بنابراین ما در یک رقابت هستیم دیگر
دوران اطلاع رسانی یک سویه تمام شده است و دو دهه است که از این دوران عبور کردهایم.
الان در دورانی هستیم که به ما میگوید همة پیامها را بشنوید و فقط پیام من را
باور کنید. این یک چالش مهم است که احساس کنیم ما در حال رقابت هستیم اگر احساسی
در رقابت بودن نداشته باشیم همیشه باختهایم و کسی که آن جواب و گامها را رعایت
کند احتمال برنده شدنش بیشتر است ولی صددرصد نیست دومین چالش بیرونی (بیرون از
ساختار رسانه) به نظر من Social networkها
(شبکههای اجتماعی) هستند. شبکههای اجتماعی، چارچوبها و تعاریف رسانهای را
تغییر دادهاند. شما به رویدادهای یک سال اخیر کشور نگاه کنید. عمده رویدادهایی که
نیازمند گزارشهای تصویری بوده است توسط
مردم برای شبکه های اجتماعی ارسال شده است یعنی رسانه های رسمی بلا استثناء عقبتر
از شبکههای اجتماعی بودهاند. در مورد سوژهها چطور؟ در خصوص توئیتر و ترندها.ببینید
توئیتر چه نقشی در القای سوژه به رسانهها رسمی دارد و میتوان تعداد زیادی از
سوژهها را در دو سال اخیر دید که ابتدا در شبکههای اجتماعی پخش شدند و رسانههای رسمی مجبور شدند به آنها
بپردازند ما داریم از شبکههای اجتماعی هم سوژه میگیریم و هم محتوا میگیریم.
برای همین در دنیا به این نتیجه رسیدیم که رسانههای رسمی باید شبکههای اجتماعی داشته
باشند یعنی بیشتر رسانهها باید در
اینستاگرام، تلگرام Facbook و ... حضور داشته باشند.
ولی این را در نظر داشته باشید که در حال حاضر شبکههای اجتماعی، یکی از اساسیترین
منابع برای تأمین اطلاع رسانی مردم است. که قبلاً از طریق رسانه های رسمی تأمین میشد.
اگر رسانههای رسمی نتوانند خودشان را با این موضوع وفق بدهند، بازی را میبازند.
تنها عامل و مزیتی که هنوز رسانههای رسمی دارند اعتبار و وثوق خبر است. ابتدا
مردم اخبار را در شبکههای اجتماعی، میخوانند و انعکاس این اخبار در رسانههای
رسمی ،به آن اعتبار میدهد. این تنها ابزار برنده در دست رسانههای رسمی است. ما
از شبکههای اجتماعی هم داریم سوژه میگیریم و هم داریم محتوا میگیریم. در حال
حاضر شبکههای اجتماعی یکی از اساسیترین منابع رسانهها میباشد اگر رسانههای
رسمی نتوانند خودشان را با این شرایط وفق بدهند بازی را میبازند تنها عامل و مزیت
رسانه های رسمی ثبت اعتماد و وثوق خبر است مردم خبر را در شبکههای اجتماعی میخوانند
و بعد که در رسانههای رسمی میبینند به آن اعتماد میکنند. این تنها امتیاز رسانههای
رسمی است ولی این ابزار در کوتاه مدت هم ما را پیش نمیبرد و ما نیاز به تغییر
رویکرد داریم. این بحث کرونا یکی از مسائل چالش برانگیز مرجعیت رسانهای است و
چقدر مسئولان ما به مردم هشدار دارند که خبرهای شبکههای مجازی موثق نیستند این
نشاندهنده این است که خطری وجود داشته است در حوزه رفتار اجتماعی شبکههای
اجتماعی کاملاً نقش دارند و ما باید تحقیق کنیم که رسانههای رسمی چگونه در شبکههای
اجتماعی حضور دارند و چگونه با مخاطب ارتباط برقرار می کنند الان ارسال کپی خبر
توسط رسانههای رسمی در شبکههای مجازی غلط است و برای این شبکهها باید تولید
محتوای مجزا داشته باشیم و متناسب با آن Device و فضا باید خبر تولید کنیم و
بنابراین این چالشها باید مدیریت شود. چالش های درونی هم مهم هستند ،ولی همه
رسانههای دنیا با چالشهای بیرونی درگیر هستند. معتبرترین رسانه های دنیا این
چالش را دارند و ما باید بتوانیم به خوبی تجربیات رسانههای مهم دنیا را در این
زمینه استفاده بکنیم وقتی دست به گریبان چالش های درونی هستیم .برای افزایش مرجعیت
در رسانه های داخلی چه باید کرد؟
من معتقدم که ما به حمایتها، قانونی در
کشور از رسانه ها نیاز داریم. من پیشنهادم به دولت و وزارت ارشاد این است که لایحه
ای برای حمایت قانونی از رسانهها بدهند. ما رسانه ها و مسئولین رسانهها بیشتر
مواقع درگیر مراجعه به دادگاهها برای پاسخگویی به شکایات نهادهای رسمی و حقوقی
هستیم. ولی من جایی را که رسانه ها بتوانند به صورت قانونی حقشان را بگیرند نمی
شناسم شاید هم هست ولی من خبر ندارم. بعضی به ما میگویند وقتی شما خودتان نمی
توانید حق خودتان را بگیرید چگونه می خواهید حق مردم را بگیرید. این حرف را ما
زیاد میشنویم ولی این نکته را نمیبینند که من برای همین کارم هم نیاز به حمایت
قانونی دارم. این سؤال خیلی ساده است اگر مسئول شما در وزارت ارشاد تصمیم بگیرد که
خبرنگار یک رسانه را به جلسات راه ندهد آن خبرنگار باید چه کار انجام بدهد تا
بتواند در جلسات شرکت کند؟ فرض کنید آن تماس تلفنی و مذاکرات ریش سفیدی جواب ندهد.
آیا آن خبرنگار رسانه ابزار قانونی دارد؟ این تکته مهم است.
نکته بعدی را به صورت پیشنهاد میشود
مطرح کرد این است که ما باید در مورد مفهوم رسانه به یک تفاهم برسیم در این راستا
خیلی مهم است که مسئولان میان رده و ارشد در کشور دربارة مفهوم رسانه، توجیه
بشوند. همین مجموعه اطلاع رسانی دولت و معاونت مطبوعاتی باید برای مسئولان در سطوح
مختلف، دوره هایی بگذارد و آنها را با مفهوم رسانه آشنا بکنند. چون ما در رسانه ها
مشکل نداریم بلکه مشکل در بین مسئولان است. و پیشنهاد بنده این است که در بحث
حضور، ما باید به یک تفاهم برسیم یعنی رسانههای کشور و مسئولان کشور باید به یک
تفاهمی برسند ما باید به این سؤالات که برای مردم پیش میآید پاسخ داشته باشیم.
این سؤالات چه به جا و چه نا بجا وقتی باید پاسخ آن سؤال در رفتارهای اجتماعی مردم
خودش را نشان بدهد باید جواب داشته باشیم حتی کسانی که در مورد مدیریت افکارعمومی
حرف می زنند این را میدانند که شما باید اول حضور داشته باشید تا بعداً بتوانی
افکار عمومی را مدیریت بکنی. مثلا یک مقام خارج از کشور، صحبت مداخله جویانهای در
مورد ایران بزند. و ما بگوییم چون این مقام خارجی حرف چرتی در مورد ایران زده است
ما آن را منتشر نمیکنیم. بعد یک مقام مسئول ما جواب آن مقام خارجی را میدهد. بعد ما حرف آن مقام ایرانی را منتشر میکنیم
مخاطب من این سوال برایش پیش میاید که مقام ایرانی جواب چه کسی را داده است؟ و سخنگوی
وزارت امورخارجه جواب چه کسی را داده است؟ دقت کنید آن رسانه خارجی هر دو را دارد.
البته آن نگاه خودش را القا میکند البته بحث این نیست ولی من مخاطب میخواهم
بدانم داستان اصلاً چه بوده است؟ بحث حضور جزء مباحث اولیه است. ما به یک هماندیشی
در این زمینه نیاز داریم ما نیاز داریم با اساتید دانشگاه ها یک نوع هماندیشی
داشته باشیم، اساتیدی که حرفشان شنیده شود و همگرایی بین همه ما. زیرا حمایت از
رسانه ها به رشد کشور و آسایش مردم و بهتر زندگی کردن همه ما کمک میکند. و ما نیاز
داریم که مردم برای پاسخگویی به سؤالاتشان به طرف ما بیایند و به ما اعتماد داشته
باشند در موضوع کرونا، ما اغتشاشات خبری در 2 و 3 ماه اول داشتیم. و خیلی زیاد
آمار نادرست میشنیدیم ولی الان به یک آرامش نسبی رسیدهایم و من فکر می کنم که
رسانههای داخلی کمک کردند الان آماری که از سوی وزارت بهداشت و ستاد کرونا اعلام
می شود به عنوان آمار فوتیها و مبتلایان، آماری است که توسط مخاطب پذیرفته شده
است. حتی رسانههای خارجی هم به این آمار استناد می کنند. مردم برای پیگیری اخبار
کرونا، به رسانههای داخلی مراجعه می کنند فقط باید یک نکته یادمان باشد که در این
زمینه یکسری انتقاداتی هم وجود دارد. الان سؤالاتی مطرح است که آیا دولت باید
محدودیتهایی را اعمال بکند یا خیر. پاسخ به این سؤالات سخت نیست ولی ما بارها
انرژی کافی برای این سؤلات نگذاشته ایم. بنابر همین هر رسانهای اگر برای پاسخ دهی
به این سؤالات انرژی گذاشته است، مخاطب پیدا کرده است. بنابراین شناسایی سؤالها و
پاسخ به آنها موجب اعتماد به رسانهها میشود. موقعی که رسانهها حضور داشته باشند
و هماهنگی در همه سطوح باشد تا حد زیادی ما موفق میشویم مردم را به طرف رسانههای
داخلی بیاوریم هر جا که
تشتت اتفاق می افتد وما حضور نداشته
باشیم مردم به شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی مراجعه میکنند ولی درخصوص
کرونا این تشتت از بین رفته است و مردم سر ساعت 14 آمار رسمی کرونا را از رسانههای
داخلی می گیرند. و این اتفاق بسیار خوبی است و امیدوارم این هماهنگی به موضوعات
دیگر هم تسری پیدا کند وقتی سؤال وجود دارد باید به آن پاسخ داد.
دکتر علی
آبادی:با تشکر از شما که برای این موضوع وقت گذاشتید.