به مناسبت فرا رسیدن اولین سالروز شهادت سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی نخستین هماندیشی " مکتب شهید سردار سلیمانی از منظر
رسانه ای " روز 17 دی ماه از ساعت 10 الی 11:30 در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد
در ابتدای این نشست
مریم امیدی معاون دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها ضمن خوش آمد گویی به
میهمانان گفت:. امروز این سعادت را داریم که از عزیزی صحیت کنیم که همه امنیت این
چند ساله را مدیون رشادتها، خدمات، مدیریت و شجاعت ایشان هستیم. نشست انلاین ما
اختصاص دارد به سردار دلها، تا در این راستا از مکتب و زندگی ایشان و دیگر شهدای
جبهه مقاومت و مدافعین حرم محتوایی جهت انعکاس در رسانهها ایجاد کنیم.
از مهمانان عزیز
خواهش میکنم در مورد نقش برجسته شهید سلیمانی در برقراری صلح و ثبات منطقه مطالب
ارزشمند خود را بفرمایند.
محمد صادق طاهری، مدیر مسئول روزنامه واقعه گفت :آنقدر نقش حاج قاسم در
ساماندهی جبهه مقاومت و پیروزی آن پراهمیت است که اشاره به عملیات کار مانیست. از
این رو بیشتر به ترویج فرهنگ رشادت و شهادت وی که مدنظر این محفل است میپردازیم.
برای مثال: یکی از بزرگترین کارهایی که ایشان بهعنوان فرمانده لشکر 41 ثارا...
انجام دادند، آماده کردن و پرورش افرادی شجاع و دلیر در این لشکر بود و این فرهنگ
را در جبهه مقاومت دفاع از حرم هم ترویج کردند و به همه آموختند که به شهادت رسیدن
از دست رفتن نیست بلکه به دست آوردن است. این هدف را در کلام و مکنب حاج قاسم به
وضوح میتوان حس کرد. چنانچه این گونه دستاوردهای انقلاب اسلامی به کشورهایی همچون
عراق هم منتقل شد. و اگر در این مناطق هستهها و لشکرهایی هست که با تمام وجود و
تا پای جان از حریم خود دفاع میکنند دلیل
بر تربیت و پرورش نیروی خوب توسط حاج قاسم است.
خانم امیدی در
ادامه این سوال را مطرح کرد که:
در کل بر اساس
تحقیقات انجام شده و نزدیکی و صمیمیتی که با ایشان داشتید، مکتب حاج قاسم، شیوه
زندگی، نگاهش به دنیا را چگونه ارزیابی می کنید؟.
طاهری در ادامه افزود:
البته آقای
احمدیوسفی در این زمینه بیشتر شناخت دارند چرا که هم استانی حاج قاسم هستند و در زمینه ویژگی اقلیمی، فردی و
اجتماعی ایشان به واسطه فرزند جنوب کشور و اهل کرمان بودن بیشتر اطلاعات دارند.
بهترین پاسخ را ایشان میتوانند ارائه دهند.
محمد احمد یوسفی، مدیر مسئول هفتهنامه خرما اظهار داشت: با توجه به ایام شهادت سرداردلها، آقای
سلیمانی که به به آزادگی زبانزد خاورمیانه، آسیا و بالاخص کشور و مهمتر از همه، ما مردم با ایمان و افرادی که
سالهای سال حاج قاسم برای آنها بوده است، باید گفت ایشان ژنرال بزرگ بینالمللی
بودند که در کرمان مشهور به حاج قاسم بودند. وی حضور همیشگی در بین آحاد مردم
داشتند و هیچ زمان بین آنها هیچ فاصله و حائلی وجود نداشت. سالها توفیق داشتیم که
در مجالس و محافل گوناگون از نزدیک با این شخصیت عزیز و عظیم جهان اسلام آشنا
باشیم. سپهبد شریف حاج قاسم سلیمانی اگر چه مصداق آیه شریفه قرآن: اشداء علیالکفار
رحماء بینهم بود و همانگونه که بر کفار سخت و محکم بود در مقابل مردم خودش و همه
شخصیتها اعم از حقوقی و حقیقی و همه گروههای سنی بسیار رئوف، مهربان و دلسوز
بود. سال 70 و 71 که ناامنی در جنوب کرمان حاکم شده بود و اشرار سلب آرامش از این
خطه کرده بودند تنها شخصیتی که توانست با مهربانی بر این مشکلات فائق آید و امنیت
را دوباره به این منطقه برگرداند شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی بود. اگر به منطقه
جنوب کرمان آشنا باشید، میدانید که بسیاری از اشرار که در آن زمان مسلح بودند در
این منطقه به ترانزیت کالای قاچاق میپرداختند و امنیت انجا را بر هم میزدند، این
افراد توسط حاج قاسم ساماندهی و با ارائه زمین و تسهیلات کشاورزی تبدیل به یک
تولیدگر مثمرثمر شدهاند و سالانه حدود سیصد تن محصولات کشاورزی تولید میکنند و
اشتغالزایی و کارآفرینی در آن خطه انجام شده و تمام این دستاوردهارا مدیون تلاش بیوقفه
حاج قاسم هستیم. این شخصیت علاوه بر دستاوردهای نظامی، دستاوردهای فرهنگی بسیار
نیز به جامعه ارائه داشته است. به نظر من هنوز هم به شخصیت والای حاج قاسم پی
نبردهایم تا به جهان معرفی کنیم. رهبری به درستی به شخصیت ایشان واقف بودند. وقتی
که در سال 1384 با همراهی سردار سلیمانی به منزل شهید عظیمپور رفتند و خانواده
شهید درخواست شفاعت آقا را در روز قیامت طلب کردند، فرمودند: آقای حاج قاسم انشاءا...
شفیع خواهند بود و اینچنین مقام شامخ ایشان را معرفی کردند. یا در خارج از ایران و
به واسطه قدرت نظامی ایشان شاهد بودید که اولین کسانی که در صدد حذف ایشان بودند،
ژنرالهای آمریکایی بودند، در حالیکه هنوز ایران و خاورمیانه این شخصیت را بهدرستی نشناختهاند. در بعد شخصیتشناسی
حاج قاسم همین بس که آقا میفرمایند: که حفظ تقوا و بنیه جهادی از ویژگیهای بارز
حاج قاسم بود.
خانم امیدی:
حاج قاسم به علت
ویژگیهای شخصیتیشان بسیار گمنام هستند. بهطوری که این تفاوت منش نسبت به
جایگاهی که از آن برخوردار بودند ناشناخته ماندن مکتبشان را دو چندان کرد. رسالت
ما این است که این شخصیت والا را بیشتر بشناسانیم تا چراغ راهی باشد برای روزگار
فعلی و آیندگان و در این میان رسانه که سهم چشمگیری در این معرفی خواهد داشت. بدین
جهت از تجربیات و بیانات جناب آقای خوشچهره استفاده خواهیم کرد.
جلال خوش چهره ،روزنامهنگار و پیشکسوت ،در ادامه صحبتهای میهمانان دیگر اظهار داشت:
بهعنوان یک روزنامهنگار سعی میکنم از منظر
رسانهای به موضوع نگاه کنم و تقاضا دارم در این بخش شخصیت شهید سلیمانی را خیلی
پیچیده، قدسی و آسمانی و غیردست یافتنی معرفی نکنیم. متأسفانه یکی از اشتباهات
بزرگ ما در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی تعریف و تمجید از فرد را چنان آسمانی و
غیردستیافتنی میکنیم که افرادی که قصد الگوبرداری دارند خود را در این ابعاد و
اندازه نمیدانند. شهید سلیمانی چهرهای سیاسی، نظامی و استراتژیست بود و به نظرم
برای بررسی اندیشههای یک فرد باید به نکات مختلفی توجه داشته باشیم. 1. چه چیزی
در اندیشههای او اولویت داشت؟بدین خاطر مطلب برای مخاطب باید آنچنان خلاصه شود که بهراحتی
قابل فهم شود. برای مثال با رصد صدا و سیما و روزنامهها، طی هفته گذشته، فقط
تعریف و تمجید را نظارهگر بودم و خروجیای که قابل دریافت و در این شرایط بغرنج
کشور قابل استفاده باشد و دلیل اینکه دشمن دو تا از چهرههای کلیدی و استراتژیک ما
را هدف قرار داده را واکاوی کند، نداشته است. برای بررسی اندیشه شخصیتی چون قاسم
سلیمانی، شهید فخریزاده چه چیزی در اولویت است و دوم چه حجمی از اندیشههای وی در
اقتضای فهم مخاطبانمان است؟ به این معنی که شهید سلیمانی صاحب اندیشههایی بوده که
باید به توضیح آن بپردازیم. و حالت قدسی دادن به شخصیت ایشان خیلی ملموس و مؤثر
نخواهد بود. باید بگوییم چه حجمی از اندیشههای وی قابل انتقال است؟ که متاسفانه
در یک سال گذشته با توجه به تراکتها و مطالب عرضه شده بیشتر حالت شعاری به خود
گرفته در حالی که باید به مفاهیم واقعی اشاره شود. سوم چه نکاتی از زندگی ایشان
برگزیده شود تا مکتب و فرهنگ وی گسترش یابد؟ و نهایتاً ایشان چه تأثیری از خود
باقی گذاشت؟ چرا این فرد تا این اندازه متنفذ بود و امروزه چه چیزی برای ما به
یادگار مانده است؟ برای پرورش این مکتب و شخصیت چه کارهایی باید انجام دهیم تا حاج
قاسمهای بیشتری داشته باشیم؟ به نظرم اگر قرار باشد حاج قاسم با شهادتش تمام شود،
حاج قاسم نبوده است. باید ببینیم چه میراثی از خود باقی گذاشته و چرا دشمن هنوز از
این میراث نگران است؟ این موضوعات باید مورد تدقیق و بررسی قرار گیرد. بهعنوان یک
روزنامهنگار منتقد عمدتاً بخشهای دیپلماسی و سیاسی، به متغیرهای قضاوت لازم این
شخصیت اشاره خواهم کرد.
طاهری:
در ادامه مبحث
تخصصی آقای حوشچهره باید عرض کمک که بهعنوان همشهری حاج قاسم که هر دو اهل کرمان
و با هم مانوس بودیم و در مراسم هرساله فاطمیه که در منزلش برگزار میشد، شرکت
داشتم، باید به سیر و سلوک حاج قاسم به عنوان جزئی از مکتبش اشاره کنم. حاج قاسم
ارتباط روحانیای فراتر از ما داشت. حداقل در به جا آوردن نمازش که بسیار معروف
است و همه میدانند که ارتباط واقعی را کاملا برقرار میکرد. موردی که شاید ما در
هر نمازمان یک بار به این درحه از خلوص و پاکی برسیم، او در هر وعده نماز به آن
درجه از الوهیت میرسید. قصد بیشتر بازکردن این مبحث فقهی را ندارم ولی لازم دیدم
که به این نکته اشاره کنم و به بخشها و ویژگیهای ملموس وی برای جامعه و جوانان بپردازیم
و اینکه این ویژگیها چطور میتواند در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و نگاه به دنیا
در همه آحاد مردم موثر باشد؟ با این مقدمه به ادامه بحث پیرامون ویژگیهای حاج
قاسم و راههای ترویج آن صفات میپردازیم.
امیدی:
به نظرم رسانه،
رسالت انتقال تمام ویژگیهای مکتب حاج قاسم و نوع نگاه و میراثش را به کسانی که
هنوز فرصت شناخت این شخصیت را نداشتهاند، را برعهده دارد و از این طریق قصد داریم
رسانهها را در این مبحث و موضوع جهت ایفای نقش شریک کنیم.
احمدیوسفی:
با توجه یه شناخت
ما اهالی کرمان از حاج قاسم و شخصیت وجودی ایشان و ابراز ناتوانی از شناخت گسترده
و عظیم ابعاد معنوی شخصیت ایشان، باید بگویم آنچه که تلویزیون و همشهریانش روایت
میکنیم، بخش کوچکی از وجود این قهرمان است. چرا که این گستردگی تا بدانجاست که
قابل درک نخواهد بود. در اهمیت این شخصیت همین بس که مجلس آمریکا با تنظیم مصوبهای
حکم به شهادت ایشان به هر نحو میدهد یا وقتی که به کرمان میروید از زبان بچههای
محلههای مختلف به بهترین وجه توصیف میشود. صمیمت و خضوع این فرد تا آنجاست که در
اماکن و انظار عمومی و مردمی بیواسطه و به راحتی حضور یافت. برای مثال در افتتاحیه
مسجد ساخته شده در قنات ملک بین مردم عادی از جمله زنان و مردان روستایی با سادگی
به معاشرت میپرداخت و بهراحتی برای مردم وقت میگذاشت و پاسخگوی تمام نامههای
مردمی بود. تا آنجا حضور وی در بین مردم سهلالوصول بود که راننده تاکسی از ایشان
پرسیده بود که شما خود قاسم سلیمانی هستید یا بدلش؟ آنقدر مسئولین با آحاد مردمی
فاصله داشتند که جامعه وجود چنین شخصیت بیریا و ساده را باور نمیکرد چون مردم ما
عطف به ما سبق میکردند و گمنامی دستاوردهایش، مسیر معرفی ایشان را سخت و دشوارتر
میکند. بعضی اوقات وجود حاج قاسم خود مانعی برای معرفی دستاوردهایش به جهت ممانعت
از ریا و تظاهر میشد و دیگران هم واقف به
این مسئله نبودند که خود دست به کار شوند و در حیات ایشان به معرفی شایان توجه این
قهرمان بپردازند. کما این که بعد از شهادت طبق فرمایش مقام معظم رهبری مکتب حاج
قاسم را باید در مردم و مسئولین ترویج کرد. با توجه به عرایض قبلیام، نقش حاج قاسم در مهار افراد
شرور جامعه و تربیت و توجه و پرورش ایشان جهت کشاورزان موفق و کارآفرین کرمان بسیار زبانزد و بارز است.
امیدی ،معاون دفتر سپس این سؤال را مطرح کرد که:
از نظر شما نوع
نگاه رسانهها به زندگی حاج قاسم جهت تأثیرگذاری مثمرثمر، چگونه باید باشد؟
خوشچهره:
بهنظر من شخصیت
شهید سلیمانی، باید از دو بعد مدنظر قرار گیرد. 1. بعد شخصیتی و خودشناسی با توجه
به عرفان و زهد و تقوایی که بر اطرافیان به اثبات رسیده بود. و 2. بعدنظامی. از
سال 88 که ایشان فرمانده ای سپاه قدس را بر عهده گرفتند دورادور با ایشان آشنا شدم
و در سالهای جنگ هم نامشان را زیاد میشنیدم و عکسهای جوانی ایشان برایم بسیار
آشنا بود. ایشان از لحاظ شخصیتی بر دیگران بسیار گیرایی داشت و دوستان و آشنایان
از همراهی با ایشان بسیار خرسند بودند.
امیدی:
رسالت رسانهها در
این میان چیست و چگونه میتوان واقعیت مکتب حاج قاسم را از این طریق منتقل و منتشر
کرد؟
طاهری:
شاید مهمترین ویژگی
حاج قاسم که میتواند در روند فعالیت درست یک رسانه موثر باشد، اشراف بر شخصیت
فراگیر وی است. البته ما رسانهها خط کشیهای جناحی، سیاسی، فکری، عقیدتی و سلیقهای
برای خود در نظر میگیریم که ما را در تحقق به این هدف باز میدارد و در این مسیر
به واقع آزادگی را از سردار باید آموخت که اندیشهای فراگیر و نگاهی همهنگر در مسائل
داشتند و این مهم را در صحبتهایی که از ایشان نقل میشود، میتوان حس کرد. ایشان
بسیار توصیه میکردند که از ممیزی و خطکشی افراد بپرهیزیم و همه را به یک چشم
ببینیم. عزت و منزلت معروف حاج قاسم در تمام اقشار جامعه با هر فکر و سلیقهای،
ناشی از این ویژگی بود. شاید بزرگترین درس ایشان برای ما رسانهها برای تاثیر
بیشتر و انتقال مفید کلام به گونهای که بر دل همکان بنشیند و موثر افتد، این است
که مخاطبین را در این خطکشیها محصور نکنیم. از خط و جناح و سیاست خارج شویم و با
نگاهی مردمی، فراگیر و جامعهنگر، محتوای رسانه خود را بیاراییم و منتشر گنیم. این
موضوع شاید مهمترین درسی باشد که تاثیر چشمگیری بر مسیر سخت و تخصصی رسانهها در
جهت موفقیت خواهد داشت.
احمدیوسفی:
در حال حاضر با توجه
به اینکه فضای رسانهای کشور اعم از رسانههای مکتوب و مجازی، متأثر از تکنولوژیهای
نوین ارتباطی است، و در همه مناطق کشوری و بینالمللی تاثیر چشمگیر و مطلوب و
وسیعی خواهد داشت، چرا طی یک سال گذشته از این ظرفیت، جهت معرفی مطلوب سردار بهرهای
گرفته نشد که به نظرم پاسخ این سؤال از طریق برگزاری نشستهای گوناگون، با
فرماندهان همرده و همردیف حاج قاسم سلیمانی چه در زمان جنگ یا قبل از آن و ایام
انقلاب و بعد از جنگ بهخصوص دوران بیست یا سی سال گذشته باید بازنگری تخصصی شود و
در این میان از نزدیکان و خانواده ایشان، بهخصوص دختر ایشان، زینب خانم، که زینبگونه
در معرفی این شخصیت بزرگ اسلامی تلاش میکند و منش و شخصیت و مکتب حاج قاسم را به
همگان میشناساند، باید بهره برد.
در ارتباط با شخصیتها
و بهخصوص خانواده و افراد سپاه قدس تا بعد از 40 سال، برای این که این مکتب نشانه
بلوغ فکری، عقیدتی و اجتماعی و سیاسی یک مملکت شود، فقط از طریق مکتب شهادت حاج
قاسم قابل شکلگیری است و نقش ما رسانهها این است که در بحثهای تخصصی بهویژه در
فضای مجازی رسانه، به معرفی این شخصیت در ابعاد سیاسی، عقیدتی، اجتماعی و فرهنگی
این شخصیت جهان اسلام بپردازیم. همانطور که مطلعید در توصیف شخصیت حاج قاسم، قرابت
وی با صفات مالک اشتر بسیار پسندیده است و در این قیاس هیچ منافاتی حس نمیشود و
آنچنان این شخصیت در اقشار مختلف موثر بوده که جوانانی که نه حاج قاسم را دیده و
نه از خطه تولدش آگاهند، در فراق این یار دیرینه کشور چه اشکها ریختهاند و به
سوگ نشستهاند. و این مهم، نشان از مهر بینهایت نسل جدید به ایشان دارد. تلاش ما
باید بر این باشد که به این شناخت عمق بیشتری دهیم تا تضمین ادامه راه این نظام،
انقلاب به وسیله این شخصیت محبوب را داشته باشیم. با توجه به آمادگی این نسل، خبر
از سنگینتر شدن وظایف ما در قبال این موضوع مهم را به همراه دارد.
خوشچهره :
شخصیت شهید سلیمانی
دارای دو بعد است:1. بعد فردی 2. بعد محیطی که باید محیط فردی را ناشی از قدرت نرم
وی بدانیم. از جمله این خصوصیات، گیرایی شخصیتی وی برای دیگران بود و آنچه که میگفت
و ارزشهایی که مدعی آن بود و به آن اعتقاد داشت و وفادار بود بهگونهای بود که
هرکس که او را میشناخت و مخاطبش بود متوجه میشد که مصداق چیزی است که ادعا میکند
که این ویژگی بسیار مهم است. یکی از مشکلاتی که امروزه جوانان ما را نسبت به
بسیاری از مدعیان جامعه، نخبگان سیاسی، با بحران هویت مواجه کرده است عدم وجود وفادارای
و اعتقاد لازم بین آنچه که گفته میشود و آنچه که عمل میشود است. مسئله دیگر این
است که با توجه به این که حاج قاسم برای اقدامات انجام داده اش مشی خاصی را
دنبال نمیکرد، این اقدامات آنچنان مشروعیتی داشت که برای دیگران هم قابل تعریف
بود. درباره شخصیت ایشان در این باره میتوانم به یک سری کاراکتر روزنامهنگار
اشاره کنم که دلیل و مدرکی بر این مدعا باشد. حال بیشتر قصد دارم به آن بعد محیطی
که باعث شده همگان از جمله من و شما و همه مردم و حتی دشمنان وی را بشناسند، و در
سوگواریاش اعم از مذهبی و غیرمذهبی برایش مراسم ترتیب دهند، اشاره کنم. آن چه
چیزی است؟ که حتی دشمنان ما نمیتوانند وی را انکار کنند. او یک فرد نظامی بود که
تخصصاش، تربیتشده علوم نظامی بود و خود را وارد مباحث غیرنظامی نمیکرد و
آنچنان هویتی نظامی داشت که اسباب نگرانی دشمنان ما را فراهم کرده بود. در عالم
سیاست و علوم نظامی و دیپلماسی دو بحث داریم 1. Prementionو 2.Pration به معنی بازدارندگی که در این زمینه قاسم سلیمانی
تکلیفش با افکار عمومی جهان کاملاً روشن بود و بیان کرده بود که برای حفظ کشورمان
از سیاست پیشگیرانه تبعیت میکند و در جهت حصول به این نتیجه در عراق، افغانستان و
غیره دائم در جنگ بود. من روزنامهنگار بر خلاف بسیاری از دوستان که از چرایی حضور
در لبنان و سوریه و ... صحبت به میان میآوردند، میگویم قاسم سلیمانی تاکید میکرد
«که نباید بگذاریم که رژیم صهیونیستی به بدنه امنیتی ما در کنار مرزهایمان نزدیک
شود. داعش و القاعده و دشمنان ما قرار است بانزدیک شدن به مرزهایمان،میخواهند به اساس
استراتژی و بدنه امنیتی ما، آسیب بزنند. بنابراین ما باید یک فضای حائل ایجاد و در
جایی دیگر دشمن را متوقف کنیم.» که به این روش سیاست پیشگیرانه یا premention میگویند. ظرف بیست سال گذشته بیشتر به سیاست
بازدارندگی به صورت شعار توجه شد و برادران نظامی ما هم نتوانستند در طرح قاسم
سلیمانی، تحلیل ارائه دهند. حتی در تسلیحات موشکی کمتر به این سیاست پرداخته میشود
و بیشتر شعار و رجز است. حق ماست که سیاست پیشگیرانه و بازدارندگی را خط مشی نظامی
خود بدانیم و دشمنان ما به این ویژگی قاسم سلیمانی به خوبی پی برده بودند و مایه
هراسشان بود.
نکته بعدی، ایشان
مرد میدان بود. دوران جنگ اصطلاح بسیجی جبهه ندیده داشتیم که از صحبتهایش متوجه
میشدیم که نه جبهه دیده و نه جنگ. مسئله این است که قاسم سلیمانی از این دسته و
گروه نبود، اهل رجزخوانی نبود و در لحظه برای مسائل و مشکلات راهحل ارائه میکرد
و وارد عمل و میدان میشد. باید کارهای انجام داده شده قاسم سلیمانی و نیروهایش
برای من روزنامهنگار و افکار عمومی مدنظر قرارگیرد و ببینیم چه کرده و چه
تصمیماتی اتخاذ کرده و باید مبین کارنامه کاری ایشان شویم. هرگز دیده نشده که قاسم
سلیمانی گندهگویی کند و نشنیدید که در آسمانها قدم بردارد. بلکه روی زمین حرکت
میکرد و مصداق یک عملگرای واقعی در میدان حضور داشت. مرد نظامی استراتژیستی بود
که به تعریف اهداف، ابزار مورد نیاز رسیدن به اهداف، چگونگی دریافت آن ابزار و
استفاده از شیوه متناسب بسیار واقف بود. ممکن است که ما روزنامهنگاران نسبت به
این استراتژی، نقدی داشته باشیم. اگر آن نقد مفهوم باشد، توجیه ایشان هم مفهوم
است. در حال حاضر از همه طرف محاصره شدیم و به لحاظ تبلیغاتی، روابطعمومی و
نظامی، حراف زیاد داریم و چیزهایی گفته میشود که برای میهن، هزینه بسیار دارد.
ولی دو مورد را مثال بزنید که قاسم سلیمانی حرافی کرده باشد و امنیت جامعه را به
خطر انداخته باشد و برای سیستم کشور، نیروی نظامی و دفاعی هزینهزا باشد.
قاسم سلیمانی
فرماندهی در قاعده و چارچوب یک شخصیت تصمیمگیرنده بود و طرفی که با ایشان وارد
گفتوگو میشد به اختیارات و قدرت تصمیمگیری وی واقف بود. هنر تصمیمگیری در لحظه
به نحو مطلوب را آموخته بود که این مهم را در گزارشها و موارد مختلف اتفاق افتاده
در مسائل سوریه شاهد بودهایم. چراکه بروز و نمود قاسم سلیمانی را بیشتر در سوریه،
عراق، افغانستان و امثال آن دیدهایم. وی نقش و میزان اختیارات تصمیمگیرندگی را
داشت. یعتی حدود نقش خود را میدانست و برحسب آن عمل میکرد و از حدود خود خارج
نمیشد. برای مثال در اختلاف با دکتر ظریف و سفر بشار اسد شاهد برخورد متواضعانه
وی بودیم و به عنوان یک استراتژیست نظامی تمام جوانب را رعایت کرد و متاسفم که
این صفات پسندیده را نیاموختیم. در شرایطی که میتوانست با تکبر برخورد کند ولی
بسیار اخلاقمدار به موضوعات میپرداخت. متغیرهای جامعه را بهخوبی میشناخت و میدانست
نسل جدید با نسلهایم قدیم دهه60 و 50 تفاوت بسیار دارد و باید با ادبیات تازه با
آنها باب گفتوگو را گشود. متغیرهای بینالملل را هم بهخوبی میشناخت. به همین
دلیل وقتی تعداد بازیگران را در صحنه سوریه اضافه کرد، درک درست و روشنی از آن
متغیرها داشت. اگر قرار است ایشان را بشناسیم باید روی این مسائل بسیار اندیشید و
کار کرد. وی با توجه به حوزه قدرتش در انتقاد از دولت بیاحترامی نمیکرد. مهمترین
ویژگی قاسم سلیمانی این بود که در هیچ زمانی در زمره چهرههای اپوزیسیون قرار نمیگرفت.
بسیاری از آقایان که ادعای الگو قرار دادن قاسم سلیمانی را دارند در مقام نظامی،
نماینده مجلس و ... اپوزیسیون محسوب میشوند و همدلی را از ایشان نیاموختهاند و
در این مقام به تقویت نظام و حاکمیت سیاسی نمیپردازند. قاسم سلیمانی با وقوف به
حدود شخصیت نظامی خود، گزارش عملکرد ارائه میکرد و در مواجهه با مشکلات و دردها،
به ارائه درمان و راهکار میپرداخت و میدانی عمل میکرد و با توجه به امکانات
موجود، راهحل ارائه میکرد. بنده بهعنوان روزنامهنگاری که چندین دولت را تجربه
کرده، متوجه شدم که بسیاری از ما، این توانایی را نداریم. قاسم سلیمانی بخشهای
مختلف جامعه را در خدمت فضای مسالمتآمیز و پیشرونده قرار میداد. نه در محافظهکاران،
نه در تندروها، نه افراطیها قرار میگرفت و در قاعده یک فرمانده نظامی کارآمد
وارد عمل میشد و با ایجاد انگیزه مردم را به تحرک وا میداشت. در این چند روزه که
شاهد نمایش خاطراتش در تلویزیون هستیم، میبینیم که باتوجه به پیشقراول، پیشتاز و
طلایهدار بودن اش او را در جمعش نمییابیم. این موضوع مهم را من رزمنده و شمای
رسانه بهخوبی متوجه میشوید و باید صراحتاً بگویم که ایشان را به ملتها و قومیتهای
مختلف نسبت میدهند چرا که متعلق به تمام آحاد ملت بود و باید در جمعشان گشت تا
قاسم سلیمانی را یافت. چون بدون تکبرو خودستایی در میدان حضور میبافت. فردی مؤدب و
ادیب بود که مرز بین تخریب و انتقاد چه در مورد دولت یا دیگر گروهها را بهخوبی میشناخت.
قاسم سلیمانی فردی با بصیرت بود که هیچکس نمیتوانست او را از آن خود کند. وی مال
ملت بود و به گونهای کار بلد بود که به ارزش خودش رسیده بود. نکته دیگر هنر سادگی
وی بود. بهنظرم اگر ایشان در صجرایی خالی از سکنه رها میشد باز هم میتوانست به
موفقیت دست یابد و این نقش را بهواقع با عمل خود نشان داد. حوزه تخصصیاش بود و
در این زمینه بسیار کار کرده بود. از توانایی ارائه گزینه واقعی برای تغییر
استراتژی نظامی برخوردار بود. در همکلامی با ایشان اقدامش در خدمت به اهداف
راهبردی را متوجه میشدیم. نکته دیگر توانایی افزایش مسئلهچینی را داشت و همه
همراهانش با رغبت نظراتشان را عنوان میکردند. بسیاری از نزدیکانش به قدرت خوب گوشگردن
وی تاکید داشتند و عنوان میکردند که بهخوبی نظرات حتی مخالف را میشنید و بهره
میگرفت. وی اقتدار لازم در اجرای برنامهها را دارا بود و طبق این اقتدار تعریف
شده، تلکلیفش با بقیه روشن بود و بههمین دلیل مکث نمیکرد. بدهکاری مجبور به پاسخگویی
نبود و هرکس که او را میدید متوجه میشد که طرف واقعی است و در صورت گفتوگو، به
نتیجهای خواهد رسید.
این ویژگیهایی که
از قاسم سلیمانی برشمردم، هیچکدامشان غیرقابل دسترسی و کهکشانی نیست. وی فردی
بود مثل بقیه دارای جسمی مادی و خطایای شخصی که خود نیز به آن معترف بود. با این
معرفی زمینی میتوانیم دریافتهای مثمرثمری از قاسم سلیمانی داشته باشیم که به جای
حرکت در خلا، روی زمین حرکت کنیم. او میدانست چه میخواهد بگوید و با چه افکاری
باید بگوید و باید به چه نتیجهای برسد.
طاهری :
از صحبتهای آقای
خوشچهره بسیار استفاده کردم. بسیار حرفهای و تخصصی به موضوع پرداختند. باید
شخصیت معلمگونه حاج قاسم را در دو وجه دید. یکی وجه بیرونی و نظامی که اوج
رجزخوانی در جبهه مقابله با دشمن را داشت و استعداد دشمنشناسیاش، باعث نهایت
محبت به جبهه داخل و مردم شده بود. وقتی که میدید که دشمنان چقدر هزینه صرف نقشههایشان
بر علیه ملت و کشور میکنند، نگاهش به مردم محبتآمیزتر میشد و همچون برادری
دلسوز برای من و پدری برای فرزندان و پدربزرگی دلسوز برای کودکان جامعه تلاش میکرد
و به همان شدتی که در مقابل دشمن محکم بود در مواجهه با هموطنان و افراد کشور
بسیار آرام بود. نباید یک وجه کلام حاج قاسم به ترامپ را به همه ابعاد شخصیت ایشان
تعمیم دهیم. وقتی که به قمارباز بودن ترامپ اشاره میکند، فقط صحنه قمارخانه را در
برنمیگیرد بلکه در سیاست هم او را اینگونه میبیند. کما اینکه در حال حاضر هم در
سیاست فعلی، هم قماربازی میکند. پس حاج قاسم در درون یک درس داشت و در بیرون درسی
دیگر. در بیرون درس قدرت و رجزخوانی محکم در برابر دشمن و در داخل شخصیتی منعطف و
نرم و قابل تحمل برای همه جامعه داشت که مهمترین آن، شاید اطاعتپذیری باشد.
ایشان با این ویژگی این آموزه را به ما منتقل میکند که نسبت به بالاتر از خودمان
اطاعتپذیر باشیم و از آنها درس بگیریم و لازمه این اطاعت و درسپذیری، تواضع است.
همانطور که مقام معظم رهبری میفرمایند در بسیاری از جلسات ایشان را نمیدیدند و
همین حاج قاسم به سران کشورهای غربی میگوید که شما ما را در جاهایی خواهید دید که
اصلا فکرش را هم نخواهید کرد، دو جمله متفاوت در نگاه بیرونی و درونی استنباط میشود.
توجه به معنویات نباید از یاد برود. این مورد هم از جمله درسهایی است که باید به
نسلهای آینده آموخته شود و ایشان در انتقال این مفاهیم بسیار سهیم بودند. وقتی که
میگوید بر سنگ مزارم بنویسید یک سرباز خود نشان از درس معنویت و تواضع است. یا
وقتی میگوید مرا در کنار شهید یوسف علایی دفن کنید به شخصیت معنوی 90 درصدی ایشان
هم اشاره میکند و ایشان را برای همگان بازمیشناساند. طبق گفتهها حاج قاسم قبل
از عملیات آخرین برآورد و ارزیابیاش این بوده که با ایشان صحبت کند و دیدگاه
فرانگر معنوی و سیرو سلوکی وی را میخواسته است. پس نگاه معنوی حاج قاسم را هم به
این قضیه باید افزود. ما بهعنوان یک رسانه موظفیم در همه موارد درس زندگی، نگاه
فراگیر، غیرسیاسی و غیرجناحی، مودب و متواضع ایشان را سرلوحه امور قرار دهیم. اگر
بتوانیم معنویت حاج قاسم را درسآموزی کنیم و بهعنوان معیار و شاخص در نظر بگیریم
که این مهم شاید بیشتر بر عهده گویندگان و خطیبان باشد تا رسانه، بسیار مفید و
موثر خواهد بود.
احمدیوسفی:
اگر ما در شخصیتشناسی
حاج قاسم، بسیار خوب و مطلوب برآییم، خواهیم دید که همه اقشار جامعه بهدنبال
شخصیت معنوی، مذهبی ... حاج قاسم هستند. معرفی ابعاد معنوی و غیرتی حاج قاسم
مستلزم سالها تلاش است. ایشان بهعنوان فرمانده خوب نظامی در منظر دیگران مبلغ خوب
فرهنگی و مذهبی نیز بودند و در معرفی فرماندهان جبهه بهخصوص شهید یوسف علایی مبلغ
خوبی بودند. حرف و عملشان با هم یکی بودند و اهل شعار نبودند و وقتی مردم شاهد این
ویژگی بودند بسیار خرسند و امیدوار میشدند. شخصیت ایشان آنقدر فراگیر است که از
کرمان تا آذربایجان با شخصیت ایشان آشنایی دارند و طبق گفته آقای علمالهدی» حاج
قاسم فقط نابغه عرصه مقابله و جهاد نبود بلکه تابلویی بود از بینش انسانی، که بشر،
زمان طولانیای را باید به آن نظر کند و از ابعاد بصیرتی، جهادی آن تمسک جوید. و
این بصیرت تا بدانجاست که حاج قاسم با مالک اشتر قیاس شده است. امیدوارم ما هم
بتوانیم از ویژگیهای شخصیتی ایشان بهره ببریم.
طاهری:
امیدواریم که در
آینده هر ویژگی شخصیتی حاج قاسم را بهعنوان سرفصلی برای نشستی خاص، مورد بررسی
قرار دهیم.
مریم امیدی:
امیدواریم در جلسات
آتی بهصورت تخصصیتر به این موضوع پرداخته شود و با دعای حاج قاسم در انجام این
رسالت موفق شویم و مدیون خون شهدا نشویم.
پیاده سازی و ویرایش:احترام السادات قدیمی وحید