پدیده کودکان خیابانی و کار کودکان در ایران و
نقاط مختلف جهان هر روزه در حال گسترش و ورود به عرصه های جدید است. این شاید
ناخوشایندترین نوع پیشرفت در جوامع محسوب میشود. پیشرفتی که آینده جوامع را با
خطر مواجه میکند. این پدیده به عنوان یک پدیده آسیبی و نیز آسیبزا در سطوح فردی
و اجتماعی توجه صاحبنظران اجتماعی، آسیبشناسان و نیز مدیران و فعالین این حوزه را
به خود جلب کرده است. نشست حاضر با هدف بررسی طرحها و خدمات ارائه شده سازمانهای
حمایتی به کودکان کار و ارزیابی تاثیرات آن در کیفیت زندگی کودکان کار برگزار شد.
حمایت از حقوق کودکان محروم و کودکانی که در معرض آسیبهای ناشی از بحرانها و
نابسامانیهای اجتماعی و حوادث طبیعی هستند، وظیفهای انسانی، اجتماعی بوده که بر
عهدهی یکایک افراد، سازمانها و نهادهاست. بیتردید بدون توجه کافی به حقوق
کودکان کار و محروم و سرمایهگذاری ، برنامهریزی در امر آموزش، بهداشت و ارتقای
سطح زندگی آنان امیدی برای دستیابی به دنیای بهتر وجود ندارد. در این نشست که با
حضور- سر کار خانم سحر حسینی ، مدیر رسانه مدرسه صبح رویش، سرکار خانم ریحانه صارمی، مسئول واحد پژوهش موسسه صبح
رویش؛ صادق محکی، مسئول بخش تولید محتوای موسسه صبح رویش و مریم امیدی ؛معاون
آموزشی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها
برگزار شد. محورهای زیر مورد بحث و بررسی قرار میگیرد:
- رسانه و تحقق عدالت اجتماعی و حمایت
از کودکان کار
- راهکارهای
رسانه برای توانمندسازی کودکان کار
- نقش سمنها
وسازمانهای مردم نهاد و در کاهش آسیبهای اجتماعی کودکان کار
در ابتدای نشست
مریم امیدی ؛ معاون آموزشی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها ،ضمن خوش آمد گویی
به مدعوین گفت: پدیده کودکان خیابانی و کار کودکان در ایران هر روزه در حال گسترش
است و به عنوان یک پدیده آسیب زا مورد توجه مردم و مسئولین قرار گرفته است . برای
ریشه یابی و حل این معضل چه راهکاری را می توان ارائه داد؟
ریحانه صارمی، مسؤل واحد پژوهش موسسه صبح رویش در پاسخ به
این پرسش اظهار داشت:
آمارغیررسمی و شرایط نامساعد نشان می دهد که عمده سمنها در
ایران در کارگاهها و بعضا در سوپرمارکت ها مشغول به کار خانگی هستند و ما شاهد فعالیت
آنها در سطح شهر نیستیم و رسانه ها نیز از این دسته غافل میشوند. عمده اخباری که
در مورد کودکان کار در رسانهها مشاهده میکنیم، کودکانی هستند که در معابر فعالیت
میکنند که این اولین اشتباهی است که رسانهها با آن مواجهه هستند. آمار مشخص و دقیقی
نسبت به کودکان کار نداریم و معمولا موضوع کودکان کار جزو اقلیتی محسوب میشود و اخذ
آمار مشخص از کودکان کار وجود ندارد. معمولا شرایط زندگی و وضعیت خانوادگی این کودکان
در هاله ای از ابهام فراردارد. کودکان کار به واسطه اینکه مسئله غیرقانونی برایشان
قلمداد میشود، نیاز معیشتی دارند و همیشه در حال فرار هستند. مراکز معطوف به آمار
دقیق کودکان کار در کشور ندارد. بنابراین گنگ بودن شرایط کودکان در کشور مزیت بر این
علت است که انسان ها اطلاعات دقیق و تصویر واقعی از این کودکان ندارند. ما از رسانه
ها انتظار داریم اینست که انتقالدهنده صدای کودکان کار باشند. همانطور که گفتم معمولا
این کودکان عادت به فرار دارند چرا تصور دارند که مجرم هستند. به نظر می رسد که تا
امروز عمده رسانه ها خصوصا صدا و سیما در انتقال صدای این افراد، ضعیف عمل کرده است.
نکته اینست که کودکان کار بواسطه جایگاه و وضعیتی که دارند، نه دسترسی به رسانههای
خرد دارند و نه فضای مشخصی برای اینکه بتوانند از طریق رسانهها صدایشان را منعکس کنند.
کودکان کار افراد بسیار بی صدایی هستند که اگر یک رسالت برای یک رسانه بخواهیم تعریف
کنیم، بنظرم اصلی ترین و اساسی ترین رسالتی که رسانه ها در قبال این افراد دارند، اینست
که میتوانند حداقل کمک برای انتقال صدای این کودکان به جامعه باشد. ما معمولا با مسئله
ای در رسانه ها مواجهه هستیم که واقعیت زندگی این افراد با تصاویر رمانتیکی از این
کودکان است. تصاویری که ترحم انگیز است و میتواند کمکهای مردمی را جمع آوری کند و
تصاویری که اشک از چشمان افراد است و تصاویری که میخواهیم برای کودکان کار کنیم. اما
این تصاویر دور از واقعیت است. یعنی ما عموم جامعه کودکان کار را در خیابان ها مشاهده
می کنیم که ممکن است دچار پرخاش، خشم و رفتارهای نابهنجار داشته باشند. به نظر بنده،
این تصویر در رسانه های خرد و کلان صورت می گیرد. این مسئله نیازبه نگاه آسیب شناختی
دارد و نگاه پاتولوژیکی جهت تغییر در زندگی کودکان کار است.
دومین رسالت رسانه ها درحوزه کودکان کار، انتقال واقعیت زندگی
کودکان کار به عموم جامعه و دخالت سیاستگذاران است. بارها شاهد بودیم که کودکان کار
موضوع اخبار و صحبت سیاستگذاران بودند و اطلاعاتی که از این افراد منتشر شده، داده
ها و اطلاعات دقیق در مورد نحوه زندگی این افراد نبوده است. اما چون بنظر میرسد که
در خدمت حذف کودکان و پاک کردن صورت مسئله است و طبیعی است که سیاستگذاران بخواهند
راه راحت تری را برای خودشان انتخاب کنند که بخواهند به آن واقعیت خیلی عمیقتر،ریشهتر
و جدیتر به این مسئله بپردازند. نقش سومی که رسانه میتواند در حوزه کودکان کار داشته
باشد، نقشی است که میتواند مطالبهگر باشد بطوری که بتواند خود را به عنوان تریبون
کودکان کار جایگاهی را پیدا کرده باشد و صدای این کودکان را منعکس کند و نقش واسطهگری
خود را حذف کند و با کمترین مداخله وارد شود. اگر توانستیم واقعیت تمام نقطه زندگی
کودکان کار را بیان کنیم، می توان ادعا کنیم که مطالبهگر باشیم.
معاون آموزشی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها در ادامه
این پرسش را مطرح کرد که:
رسانه در تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از کودکان کار چه کاری
باید انجام دهد و چه انتظاری از رسانه میرود؟
صادق محکی، مسؤل بخش تولید محتوای موسسه صبح رویش:
اگر به گذشته توجه کنیم که موضوع کودکان کار در رسانه ها از
کجا آغاز شده تقریبا دهه اول قرن بیستم است. قبل از اینکه انقلاب صنعتی به جایی رسید
که یکسری رسانه های سرمایه داری و کمونیستی شروع به فعالیت کرد هنر هم وارد فاز جدیدی
شد و بالطبع رسانه.
چند وقت گذشته عکس هایی دیدم که یکی از این عکس ها یک عکس دختر
اتریشی بود که کارخانه نخ ریسی داشت و فعالیت میکرد. این عکس بسیار سر و صدا کرد و
به نوعی گفته می شود که این اولین حضور کودک کار در رسانه ها یا صنعت رسانه بود. رسانه
یک جریان پول ساز است و از 150 سال گذشته که رسانه ها را بطور تخصصیتر از روزنامه
ها عبور کردند، آن صنعت وجود داشت و کودک کار هم به عنوان یک معضل اجتماعی سوژه جذاب
در صنعت رسانه بود که این مسئله باعث شد فروش گیشه ها به این مبحث کودکان کار مرتبط
باشد. در سینمای هالیوودی از سال 1932 شاهد اولین حضور کودکان کار در سینما بودیم.
در بازی های سیاسی، معضلات اجتماعی و انتخابات کشورهای مختلف بخصوص آمریکا و تغییر
افکار عمومی از طریق کودتا از این مسئله استفاده میکردند و بیشتر در کشورهای اروپای
غربی بوده است. و فقط موضوع کودکان کار نبوده بلکه موضوع سیاهپوستان و اعتياد و...
دربرداشته است. اما اگر رسانهها نبودند، معضلات اجتماعی هم به تاریخ می پیوست چرا
که رسانه ها ،گاهی اوقات حلال مشکلات بودند. ما که مقوله اعتیاد را وقیح می دانیم درصد
زیادی از آن به دلیل رسانه است که در سینما یا تئاتر و تلویزیون این موضوع را برای
ما وقیح به تصویر کشیدهاند. یا بحث واکسن که در اوایل قرن 20 بعد از اینکه واکسن کشف
شده بود که همه مردم استفاده کنند اگر رسانهها نبودند، این همهگیری جهت استفاده از
واکسن رخ نمیداد. رسانه بسیاری از معضلات اجتماعی را در ذهن مردم قوی می شمرد. اما
استفاده کننده از این رسانه ها مهم است. در 10 دوم قرن 21 ، رسانه از بعد از یک طرفه
یعنی رسانه های مایکرو مثل رادیو، تلویزیون و سینما صحبت میکند، خارج شد و رسانه دیگری
بوجود آمد که نقش جدیدی بنام رسانه های میکرو که همان رسانه های اجتماعی و شبکه های
اجتماعی است و به طور همافزایی اطلاعات خود را به اشتراک قرار میدهند. در این 10
سال موضوع کودکان کار و معضلات اجتماعی شکل جدیدی پیدا کرد. در تاریخ رسانه کشور شاهد
هستیم که از 10 سال گذشته سال 91 در برنامه "ماه عسل" رضا به عنوان کودک
کار صحبت کرد که گفت آرزویی ندارم و این پسر به واسطه مشکلات خانوادگی در سال گذشته
خودکشی کرد. شبکه های اجتماعی بخصوص پوشش خودکشی رضا را به شدت دنبال کردند. اما متاسفانه
کودکان کار همچنان نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند.یکی از دلایل آن اینست که هیچ وقت
کودک کار تریبون دست خودش نبوده است. زندگی کودکان بسیار پیچیده است و معضلات آنها
بسیار عمیق است و نمی توان با دو فیلم انگیزشی و احساسی، تریبون را به دست کودکان کار
دهیم. اگر ما دوربین هم ببریم جلوی این کودکان، خیلی حرف برای گفتن ندارند و نسبت به
مشکلات خودشان آگاهی ندارند. اما یکی از مشکلات ما با رسانه این است که بتوانیم کودکان کار را بدرستی جلوی دوربین ببریم.
اگربخواهیم کودکان را به تصویر بکشیم اول باید به عنوان معضل اجتماعی، نگاه تخصصیتری
به این مسئله داشته باشیم. مثلا بدانیم که واقعا کودکان کار در چه دسته بندی قرار دارند.
کودکان کار شامل اتباع، فعال در خیابان ها، کارگاه ها، رستورانها، خیاطی ها و بازار
کار هستند. نگرش ما با این بچه ها باید متفاوت باشد. کودکان کاری هستند که مشکل اصلی
شان فقر و آسیب های خانوادگی است.که اگر این کودک در 4 قرن قبل از تولد گدا بودند مادربزرگ
های آنها جزو اقشار فرومایه جامعه بودند. اما کودکانی هستند که در افغانستان پدرشان
معلم و مادر خانه داربوده و همچنین برادران کودک در ارتش کار می کردند و تازه وارد
ایران شدند.
به نظر بنده رویکرد رسانه هم مانند بحث سیاستگذاریهایمان باید
به کودکان کار نگاه تخصصی باشد. اگر تلویزیون
یک کودک افغانستانی را که یک شرایط خاصی دارد،، باید بدان که به چه شکلی این مسئله
را در ذهنیت مردم تعمیم دهد. اگر یک مسول بهزیستی یا سایر مسولان در مورد درآمد کودکان
کارصحبت می کند در مورد سایر کودکانی که بررسی نشدند هم حرفی بزند. ما همچنان آمار
درستی از این کودکان نداریم چرا که بسیاری از این کودکان غیرقانونی فعالیت می کنند.
مطالبه گری کودکان کار در سیاستگذاری ها انجام نمی شود. اگر شاهد حرکتی از کودکان کار
بودیم، به سوی مطالبه گری برویم تا فضای احساسی.
نقش نمایندگان مجلس در حوزه کودکان کار تا چه میزان باید تقویت شده است. مطالبه گری
باید به شکل آگاهی بخشی باشد. خوشبختانه یکسری رسانه های اجتماعی هستند که با ساخت
کلیپها محتواهای دو دقیقه ای نحوه درست رفتار
با کودکان کار را تولید محتوا می کنند و خوب است در صدا و سیما هم این کلیپ ها پخش
شود. یعنی تولید محتوا از جنس آگاهی بخشی انجام دهیم. گزارشات کودکان کار در صدا و
سیما ضعیف است افکار مردم را تغییر داده است. هر وقت کودکان کار در سریال ها و ...
به تصویر کشیده می شوند بسیار در ذهنیت عموم مردم تاثیردارد و کودکان کار مورد سوال
قرار میگیرند. بیشتر کودکان کار از خانواده برخوردار هستند و برای معیشت تلاش می کنند. ذهنیت
باند مافیا یکی از مسایل آگاهی بخشی است که باید برآن در رسانه های اجتماعی و عمومی
تاکید کنم. بنظرم در کلیدواژه ها باید دقت کنیم مثلا طرح جمع آوری با ساماندهی کودکان
متفاوت است. یا شهرداری تهران اخیرا راجع به معضل کودکان صحبت می کرد لکه ننگ (کودکان کار) باید از سر چهارراه ها از
بین بروند که واژه درستی بکار نبرده است. لکه ننگ یعنی به کودکان فرصت مطالبه گری نمی
دهیم. واژه های کودکان خیابانی و افغانی واژه های قشنگی نیست و باید بسیار دقت کنیم.
اگر صدا و سیما درنظردارد تا در مورد کودکان کار صحبت و گزارش تهیه کند، نباید به روزخاص کودکان کار
اختصاص دهد. اما اگر می خواهیم کودک کار را به تصویر بکشیم نباید روانه چهارراه ها
با دوربین به دست، شویم. چرا که بیشتر جمعیت کودکان کار در بازارها و کارگاه های خیاطی
فعالیت می کنند. و مشکلی که است براحتی نمی توانیم به این کارگاه ها ورود پیدا کنیم.
باید در تصویر کشاندن این کودکان باید این ذهنیتی که در مردم وجود دارد که این کودکان
در سطل آشغال ها هستند، تغییر پیدا کند.
سحرحسینی، مدیر رسانه موسسه صبح رویش:
این موضوع نشست زیاد در جامعه ما پرداخته نشده است. و فکر میکنم
نشست خوبی برای شروع نشست هایی از این قبیل است تا انجمن ها و سمن های مختلف بتوانند
حرفشان را بزنند و آسیب هایی که از جامعه به سوی رسانه متحمل شده بررسی شود. دوستان
رسانه ای وارد میدان شوند و سوژه های خوبی برای تولید محتوا خواهیم داشت تا دردی را
بتوانیم از کودکان کار این جامعه کاهش دهیم.
موضوع اول اینست که ما نمیتوانیم نقش درونسازمانی و برونسازمانی
و انگیزه اصحاب رسانه را در محتواهایی که تولید
می کنند، نادیده بگیریم. و بسیاری اوقات پیش آمده که اثری برای کودکان کمتر ارائه شده
است، نتوانسته مشکلی را حل کند، بلکه مشکلاتی نیز اضافه کرده است. ما در خوش بینانهترین
حالت ممکن میتوانیم بگوییم که کارگردان یا تهیه کننده نمیداند که چالش های بعد از
ساخت فیلم یا سریال مرتبط با کودکان کار برای این کودکان و افرادی که در این حوزه فعالیت
میکنند، بوجود میآید. موضوع کودکان کار ریشهپسند است و مخاطب عامه جامعه را می تواند
همراه داشته باشد و ما بدون ارائه راهکار و آشنایی مردم با کودکان کاربه دنبال ساخت
فیلم کودکان کار میروند. الیته این اتفاق در مطبوعات رخ میدهد. گزارشگری که گزارش کودکان کار را میگیرد، صرفا یک موضوع
دم دستی و کودک سر خیابان را پیدا میکند و به این موضوع میپردازد تا ستون روزنامه خود را پرکند و اتفاق خاصی نمیافتد.
در حالیکه نقش اصلی رسانه، آگاهی بخشی و مطالبهگری است . ما نگاهمان نسبت به رسانه
ها به این شکل است که مردم تاثیرپذیرهستند و مردم بیشتر وقت خود را در اینستاگرام و
فضای مجازی و تلویزیون میگذرانند و چه میزان تاثیرگذار بوده فیلم و سریال هایی که
در زمینه کودکان کار ساخته شده و اطلاعاتی ارائه شده که غلط، مبنایی و اطلاعات صحیحی
بوده است. چندین سال است که انجمن ها و سمن هایی وارد میدان شدند و در مناطق حاشیهای
تهران و فعالیت میکنند و بصورت جدی در حوزه کودکان کار پرداخته اند و در حال پذیرش
هستند. ما در مدرسه کودکان کار صبح رویش واحد پژوهش داریم که پیمایش انجام می دهد و
از نزدیک با بچه ها در ارتباط است و داده ها را جمع آوری میکنند تا متوجه شویم که مشکل اصلی و ریشه
مسئله کودکان کار چیست و چه اقداماتی می توانیم در این زمینه انجام دهیم. تصور کنید
یک انجمن در شبکه های اجتماعی وارد شده و درنظر دارد که آگاهی بخشی کند و یکسری اطلاعاتی
به مردم در زمینه توانمندسازی کودکان ارائه کند. که در این بین یک سریال یا فیلم پرمخاطب
پسند ساخته می شود و همه آنچه که ما رشته بود را پنبه میکند. و مسئله بسیار این اتفاق
افتاده است. چرا که باید از این کودکان حمایت کنیم و پولی که برای توانمندسازی این
افراد بکار می بریم، تا مافیا این پول را از این کودکان دریافت نکنند.
اگر تولیدکننده های ما در زمینه کودکان کار، آگاهی داشته باشند،
شاهد تاثیرات مثبت آن خواهیم بود. آگاهی بخشی داشته باشند و نحوه رفتار با کودک کار
را آموزش دهند. دید توهم آمیزی که به کودکان کار در جامعه وجود دارد را کاهش دهند.
راهکاری که در این زمینه ارائه می شود، اینست که ما می توانیم پیشنهاد دهیم که وزارت
ارشاد، حلقه واصل بین اصحاب رسانه،NGO هاو سمن ها باشد. ما این
آمادگی را داریم که اطلاعات و نتیجه پژوهش هایمان را در اختیار دوستان قرار دهیم و
سوژه های نابی را نیز ارائه دهیم و از نگاه دمدستی کودکان کار فاصله بگیریم. پرداختن به طور ریشه ای
به این مسئله التیام بخشیدن به این مسئله است. یکی از راهکارها برای کاهش آسیب ها کودکان
کار، برگزاری چنین نشست هایی با حضور رسانه ها است. سمن هایی که در حوزه کودکان کار
فعالیت میکنند و نقشی که رسانه ها به عنوان حمایتگر و تسهیلگر نسبت به فعالیتهای
آن ها برعهده بگیرند. سمن ها و انجمن ها در حوزه کودکان کار کاملا بصورت غیردولتی و
با کمک مردم ارائه می شوند. اما بازوی دولت هم نیاز است. یکی از اقدامات خوبی که در
صبح رویش در حال انجام دادن است، آموزش مهارت به کودکان کار است. مهارتهایی که می تواند
بازدهی خوبی داشته باشد تا کودکان را درگیر کارهای کاذب دست فروشی و و کارهای خلاف
مثل جابجایی موادمخدر نشوند. مهارت هایی که در قالب آموزش ارائه میشود، کودکان بعد
از 18 سالگی و بعد از پایان آموزش، وارد بازار کار شوند. این اقدامات در سایر مراکز
حمایت از کودکان کار انجام می شود. رسانه ها باید در این زمینه به معرفی انجمن ها بپردازند.
چرا که به حمایت رسانهها نیاز داریم. وقتی انجمنی توسط صدا و سیما معرفی می شود، اعتقاد
مردم به آن انجمن افزایش پیدا می کند و ما با مشارکت مردم می توانیم عملکرد بهتری داشته
باشیم و می توان در زمینه کودکان کارهای بهتری انجام داد. هدف نهایی انجمن ها دوری
کودکان کار از آسیب اجتماعی است تا به یک شهروند مطلوب و موثر تبدیل شوند و به نفع
جامعه باشد. بنابراین مشارکت مردم بسیار اهمیت دارد و این مشارکت با کمک رسانهها رخ
میدهد. رسانه ها می توانند به کمک سمن ها بیایند و بازوی اجرایی دولت هم محسوب می
شود.
مریم امیدی ،ضمن تایید سخنان مدعوین گفت:
از خانم صارمی درخواست دارم که در مورد راهکارهایی که رسانهها
میتوانند در توانمندسازی کودکان کار نقش داشته باشند، توضیحاتی ارائه کنند.
ریحانه صارمی، مسؤل واحد پژوهش موسسه صبح رویش:
ما در مواجهه عمومی کار اصلی خود، بازنمایی جامع بدون خودسانسوری
و بدون پوشش گذاشتن بدون سرکوبهایی که ناخودآگاه، است.باید تلاش کنیم که یک واصل جهت
مطالبهگری نیازهای کودکان کار و به دنبال سیاستگذارانی که در این حوزه ورود پیدا کنند،
باشیم. رسانه میتواند به پیگیری و بازنمایی کارکردها و عواقب سیاست هایی که برای کودکان
کار اعمال میشود، کمک کند و اقدام به تغییرات لازم کند.
در ساماندهی وجمع آوری کودکان کار در کشور ضعیف عمل شده است.
این طرح چه از نظر روانشناختی و چه از نظر روحی، روانی و جسمی در بین این کودکان، هنجار
ایجاد کرده است که این عواقب بازنمایی نشده است. همانطور که در ابتدای عرایض خود اشاره
کردم، فرهنگسازی که باید برای پذیرش این کودکان بخصوص اتباع داشته باشیم، باید از
طریق رسانههای با مخاطب بیشتر صورت پذیرد تا تاثیرگذاری آن بر افکارعمومی بیشتر شود.
چرا که یک ترس درونی نسبت به کودکان مهاجر و اتباع وجود دارد که در این مورد دولت باید
وارد شود.
به نظر بنده، رسانه های کلان در کشور نتوانستند در اطلاع رسانی
و فرهنگ سازی در زمینه پذیرش اتباع، به طور مطلوب عمل کنند. طی دو سال اخیر رسانه ها
به اتباع افغان پرداخته اند تا از طرد شدن این افراد توسط عموم مردم جلوگیری شود. چرا
که آحاد جامعه تصویر درستی از کودکان اتباع افغان ندارند.
سوالی که مطرح می شود، اینست که آیا فردی که درنظر دارد تا فیلمی
را در ارتباط با کودکان کار بسازد و موضوع آن هویت کودکان کار باشد، میتواند مجوز
اخذ کند؟
تاکنون هرمحتوا و فیلمی که مرتبط با کودکان کار ساخته شده است،
که صرفا به ترحم و بحث های دم دستی در مورد این کودکان پرداخته شده و صرفا به دلیل
این بوده که تهیهکننده دست بر روی نقطه حساس کودکان کار قرار دهد که فکر میکنم باید
به این موضوع مهم در بحث کلان و سیاستگذاری پرداخته شود.
معاون آموزش دفتر چنین ادامه داد:
حیطه فعالیت ما به عنوان معاونت مطبوعاتی، رسانههای مکتوب و
برخط همچون روزنامهها، مجلات و پایگاههای رسانهای است. در مورد ساخت فیلم و مجوز
دوستان سینمایی صاحبنظر هستند و میتوانند ادعا کنند که اخذ مجوز برای ساخت فیلم،
به چه ویژگیهایی نیاز است. ما نمیتوانیم در اینجا اظهارنظری داشته باشیم و این مسئله
در حیطه مسولیت ما نیست.
این سوال را از آقای محکمی داشته باشم که از نظر شما چه راهکارهایی
برای توانمندسازی کودکان کار برای نقش رسانه ها ارائه میکنند ؟
صادق محکی، مسؤل بخش تولید محتوای موسسه صبح رویش:
توانمندسازی کودکان کار در کجا اتفاق میافتد و برای چه نیاز
است؟ برای اینکه این کودکان کار در زندگی خود، مشاغل کاذب انتخاب میکنند و بواسطه
محدودیتهای هویتی، این مشاغل کاذب را که جزو زنجیره معیوب محسوب می شود، انتخاب میکنند.
توانمندسازی کودکان کار، نقطه مقابل آسیبهای این کودکان است. فقط پرداختن به توانمندسازی
کودک کار و عدم توجه به سایر مشکلات آنها، قطعا کافی نیست. در موسسه صبح رویش، به
مهارتآموزی میپردازیم و حدود 200 کودک نیز در این مرکز، از آموزش مهارتهای شغلی
برخوردار میشوند. در غیر اینصورت، این کودکان نمی توانند مسیر زندگی شان را به درستی
طی کنند. بنابراین چه افرادی می توانند کودکان کاری که در غرق مشکلات هویتی، فقر و
اعتیاد هستند را توانمند کنند؟
در وهله اول نگاه سنتی وجود دارد. پدرها و پدربزرگ هایمان همیشه
تعریف میکنند که ما در سنین کودکی، تابستان ها در مغازه پدر میرفتیم و مهارتی را
یاد می گرفتیم و از همان سنین فعالیت خود را شروع میکردیم. آیا امروز هم این فرایند
توانمندسازی، در بین کودکان کار وجود دارد؟ کودکانی کاری که در بازار پادویی میکنند،
شرایطشان با نسل قبل بسیار متفاوت است و درگیر آسیب های حاشیه نشینی هستند. بنابراین
فرایند سنتی در مورد کودکان کار صحیح نیست.
آموزش ممکن است در فرهنگ آموزش و پرورش باشد که این کودکان را
در فرایند مناسب به مدرسه فرستاده شوند و در این محل آموزشی، مهارتهای شغلی را یاد
بگیرند و به دانشگاه نیز راه پیداکنند. اما مشاهده میکنیم که این فرهنگ در جامعه تاثیر
مثبتی نداشته چه برسد به کودکان در معرض آسیب. چرا که کودکان کار امروز با خشونت و
رفتارهای غیرعادی مواجهه هستند و نمی توانند در مدارس تحصیل کنند.
بنابراین، فرایند توانمندسازی از طریق مراکز و نهادهای غیرانتفاعی
شکل میگیرد. سمن هایی در تهران در حال فعالیت هستند،کودکان کار را جمعآوری کرده و
فرهنگ توانمندسازی آن ها را طی میکنند و گاهی خروجیهای خوبی وجود خواهد داشت. اگر
مطبوعات و رسانه ها بتوانند از این سمن ها حمایت کنند و مردم را با آن ها آشنا کنند،
شاهد حمایت از کودکان کار خواهیم بود. بنابراین سمن ها باید از طریق رسانه ها شناخته
شوند. چرا که اگر سمنها به خوبی از سوی رسانه ها شناخته شوند، به نفع کودکان کار است.
صدا و سیما نمیتواند از سمن ها نام ببرند، چون که این مورد نوعی تبلیغ تلقی می گردد.
مطبوعات باید از سمن ها به عنوان نهاد حمایتکننده، حمایت کنند.
مریم امیدی:
نقش سمن ها و مراکز مردمنهاد در آسیب های اجتماعی در کودکان
کار چیست؟ و شاید برای رسانه ها سوال باشد که سمن هایی همچون موسسه صبح رویش که جهت
کاهش آسیب های کودکان کار، فعالیت میکنند، دست به چه اقداماتی زده اند؟
سحر حسینی، مدیر رسانه موسسه صبح رویش:
موسسه صبح رویش در سال 94 تاسیس شد و در محله دروازه غار با
تعداد محدودی از تیم روانشناسی و مددکاری جهت گفت و گو با خانواده های کودکان کار و
جلب اعتماد آن ها به این موسسه، فعالیت خود را آغاز کرده است. 80 درصد این کودکان به
دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، در خیابانها، کارگاهها، خیاطی و...کار میکنند. به
هر نحوی موفق به اخذ رضایت خانوده ها شدیم تا اجازه دهند که فرزندانشان طی زمان تعیین
شده، در مدرسه حضور پیدا کنند تا ما نیز آن ها را با آموزش های لازم، توانمندکنیم.
از آن تعداد محدود صبح رویش در ابتدای شروع فعالیت، در حال حاضر تعداد کودکانکار در
حال آموزش در این موسسه به حدود 971دانشآموز نفر رسیده است که در 7 مرکز پسرانه و
دخترانه به آن ها آموزش ارائه میشود. این آموزشها فقط درسی نیست، بلکه مبتنی بر روشهای
خلاقانه، بازی و مهارت است تا این مفهوم برای کودکان جا بیفتد. در موسسه ما از مکانی
با عنوان جوانکده ویژه کودکان 12 سال به بالا است که با آموزشهای لازم، از مهارتهایی
اعم از لوله کشی تا فعالیت های فنی، هنری، گلدوزی، خیاطی و ... برخوردار میشوند که
کودک با آموزش این مهارت ها، بعد از عبور از دوران کودکی میتواند از طریق آن مهارت
وارد بازار کار شود. اصلی ترین مشکل کودکان کار اینست که در سرچهارراه ها برای کسب
درآمد، دستفروشی میکنند و در معرض آسیبهایی همچون جابجایی موادمخدر و ترحم از جانب
عموم مردم میشوند.
موسسه صبح رویش به خانواده کودکان کار نیز آموزش مهارت ارائه
میکند. چرا که هدف اصلی ما مهارتآموزی به کودکان کار و خانواده هایشان است تا کودک
تبدیل به شهروند مطلوب شود و در این حوزه، نقش رسانهها را میطلبد. این اقدامات را
در صبح رویش انجام میشود. صبح رویش، تنها جایی است که با مجوز آموزش و پرورش، سازمان
بهزیستی و NGO ها به عنوان یک مدرسه فعالیت
میکند.
ریحانه صارمی، مسؤل واحد پژوهش موسسه صبح رویش:
نهادهای مدنی و ارگانهایی که در راس هرم قرار دارند، کودکانکار
را شناسایی میکنند و راهکارها و پیشنهاداتی را جهت بهبود وضعیت ارائه نمایند. مطالبهگری
و سیاستگذاری دو مقوله مهم در حیطه کودکان کار محسوب میشود. سمن ها میتوانند مخاطب
در عموم جامعه و ساختار دولتی شناسایی و همه فعالیتهای موسسه ما و سایر به عنوان توانمندسازی
بر کودکان کار انجام دهند.
کودکان کار افغانی که با مشکلات هویتی مواجهه هستند و در مدارس
رسمی تحصیل نمیکنند، به بحثهای سیاستی ما مرتبط است و با وجود سمن ها هنوز شاهد این
مشکلات درکشور وجود دارد. ضمانت اجرایی تعهدات و مطالبهگری و ... مشکلات سمن ها است
چرا که قدرت نهادها محدود است و گاهی اوقات نمیتوان فعالیت های آسیب های کودکان کار
و ... را به خوبی انجام دهند. اما سمن ها همچنان با حمایت مددکاران و پیگیری برای رسیدن
به مرحله اشتغال فعالیت میکنند.
مریم امیدی:
خوشحال شدم با شما اساتید
صحبت کردیم و از نظریات شما را استفاده کردیم. امیدواریم بتوانیم به عنوان فردی که
در خدمت رسانهها هستیم، بتوانیم در راستای کاهش آسیبهای کودکان کار در کشور، کمک
کنیم و مثمرثمر باشیم.و همچنین امیدواریم در نشستهای بعدی در مورد آسیب های اجتماعی،
با حضور رسانه ها اعم از روزنامهها برگزار شود.